7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Rose انتشار: 3 سال پیش 189 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب لایک بازدید کمه 😑😑😑 بهم انرژی بدید که نویسم اگه خوب بود لایک کنید و کامنت بزارید . فالو هم کنید .
اول بالا رو بخون بعد لایک کن
کردی ؟
ممنون
💜🖤
رفتم پایین .
+ برای چی دارید به پنجره اتاقم سنگ پرتاب می کنید ؟
( علامت پسره _ )
_ خب می خواستم باهات دوست شم . مگه شما تازه اساس کشی نکردید ؟
+ خب اره
_ خب من جانگ کوکم جئون جانگ کوک می تونی کوک صدام کنی
دستش رو دراز کرد به طرفم
منم دستم رو دراز کردم و دستش رو گرفتم
+ خوش بختم
_ خب بریم یه جا بشینیم صحبت کنیم .
+ باشه
× حوصلع ام سر رفته بود پس منم قبول کردم
+ خونتون کجاست ؟
- خب خونه من یکم دوره
+ پس چرا امدی اینجا اگه دوره
- خب من دوستی نداشتم گفتم که شما همسایه جدید ما هستین من بیام با تو دوست شم ا/ت ( لبخند زد)
× صبر کن ببینم من که اسمم رو بهش نگفتم چطوری فهمید یا شاید گفتم .
+ من که اسمم رو نگفتم تو از کجا فهمیدی
- گفتی
+ گفتم ؟ ولش کن
_ خب چند سالته ۱۶ ؟
+ اره از کجا فهمیدی ؟
_ حدس زدم
+ اهان تو چند سالته
- ۱۸ سالمع
+ اهان
_ تو یه خواهر کوچیک داری که اسمش وندی هست نه ؟
× راستش رو بخواید من یکم ترسیدم اخه همه چی درباره من می دونست حتی اسم خواهرم هم می دونست می دونست چند دقیقه پیش چی کار کردم
+ ت.ت.تو ا.ا.از کجل فهمیدی
- ترسیدی ؟ نمی خواستم بترسونمت . خب من حدس می زنم .
+ ولی اخه
نزاشت ادامه حرفم رو بزنم گفت
- ۱۳ سالشه فکر کنم . اهان امروز سپ خوردید ؟ ما هم داشتیم .
× بسم الله الرحمان الرحیم . این از کجا همه چی و می دونه
+ ا.ا.اره
- بابات رسید خونه ها .
+ چی ؟
- اون بابات زنگ در رو زد .
با انگشت به یه سمتی اشاره کرد منم اون سمت رو نگاه کردم دیدم واقعا بابام بود . برگشتم چیزی بهش بگم که دیدم نیست .
منم یکم ترسیدم و هنگ هم کردم بخاطر همین تند رفتم سمت بابام
+ سلام بابا
& سلام دخترم خوبی ؟
+ اره بابا
& بیا تو هوا سرده
با هم رفتیم تو
& خب بیرون چی کار می کردی ؟
+ هیچی
& مامانت و وندی کجا ان ؟
+ نمی دونم اخرین بار اشپزخونه بودن
& باشه عزیزم
بعد من تند رفتم بالا
× اخه چطوری میشه همه چی درباره من می دونه . یعنی الان می دونه دارم این ها رو می گم . پسره خیلی عجیب بود . اسمش چی بود اهان جانگ کوک . بزار برم ببینم وندی چی کار می کنه اخه اون و مامانم هم عجیب شدن .
از اتاقم امدم بیرون . خونه ما اینجوری عه که پایین حال و اشپز خونه هست و در ورودی بغل اشپز خونست اتاق من و وندی یه طبقه بالاست بزرگترین اتاق اون طبقه مال منه بعد سمت چپ اتاقم اتاق وندی عه و رو به رو اتاقم یه اتاقه و یه طبقه بالا تر اتاق مامان و بابامه و اتاق مهمون که دوتاست یعنی تو هر دو طبقه سه اتاق خوابه و زیرزمین هم داره که من اصلا اونجا نرفتم و یه پارکینگ هم داره که بغل خونمونه و بغیه اش هم جنگله .
سوپرمارکت این ها هم یکم دورن ولی خوب مدرسه هم یکم دوره ولی من می تونم برم وندی هم انلاین درس می خونه اون از اول دوست داشت انلاین درس بخونه . بابام تو بانک کار می کنه و مامانم هم طراحه ولی بیشتر موقع ها تو خونه کار می کنه . رفتم سمت اتاق وندی اروم در رو باز کردم دیدم که وندی داره نگاشی می کشه .
+ وندی داری چی می کشی
= هیچی داشتم اپا رو می کشیدم
+ اپا ؟
= اره . اون بهم شکلات داد اون موقع که فکر کردی گم شدم .
+خب دیگه چی شد و کنار وندی نشستم .
= هیچی دیگه اپا گفت خواهرت خیلی خوشگله . و بهم یه کتاب داد .
× چی اون کیه . من خوشگلم ؟
+ چه کتابی ؟ اونی که امروز می خوندی ؟ ( با تعجب )
= اره
+ میشه ببینم ؟
= اره
+ کجاست
= تو کشو دومی میزم
+ باشه گلم برو پایین مامان ناهار درست کرده الان منم میام .
= باشه اونی
وقتی وندی رفت پایین کتاب رو برداشتم گذاشتم تو اتاق خودم رو میزم و رفتم پایین .
+ مامان ؟
$ بلع ؟
+ تو مگه پنکیک درست نکردی بودی ؟ و تو که هیچ وقت سپ درست نمی کردی
$ نمی دونم امروز اره پنکیک درست کردم اما نبود بعد نمی دونم چی شد دیدم سپ درست کردم ( دست رو روی سرش گذاشته بود )
+ ول کن .
بعد با هم ناهار خوردیم . من رفتم تو اتاقم و کتاب رو برداشتم و رفتم رو تختم نشستم و شروع به خوندن کردم .
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
خیلی خوب بود 👌
ممنون کیوت
عالی بود لطفا ادامه بده
ممنون کیوت
عالیییی بعدیییی
ممنون