
سلامممممم بچهههههه ها . ببخشید این چند روز نبودم واقعا کلی کار داشتم ولی امدم . خب این قسمته ۸ عه . بهم بگید ادامه بدم یا نه . بایییییی
اول بالا رو بخون بعد لایک کن . ممنون
با صدا مامان و بابام بیدار شدم . وقتی چشمام رو باز کردم دیدم تو یه اتاق سفیدی ام . مامان و بابام دارن با دکتر صحبت می کنن . حرف های نا مفهوم می زنن. سرم خیلی درد می کرد . که یاد اتفاقاتافتادم . یاد جانگ کوک . کوکییییی خواستم بلند شم که نتونستم . باز امتحان کردم که دکتر امد تو اتاق . دکتر : سلام خانم ا/ت . حالتون خوبه ؟ کجا هاتون درد می کنه .
ا/ت : من کجا ام؟ دکتر : بیمارستان ا/ت : جانگ کوک کو ؟ کوکی کو ؟ حالش خوبه ؟ داره چی کار می کنه ؟ * از زبون مامان و بابای ا/ت * دخترم بهم زنگ زد . جواب دادم دیدم یکی دیگست . گفتن که دخترم تو بیمارستانه . سریع رفتیم بیمارستان . خیلی نگران بودیم که اتفاقی برای دخترمون افتاده . رسیدیم دیدم دکتر از اتاق ا/ت درامد . سریع رفتیم سمتش . دکتر : شما خانواده خانم ا/ت هستید .
$ و & بله . چیزی شده ؟ دخترم خوبه . دکتر : خب راستش خوب نیست . از لحاظ روحی . دخترتون تصوراتی می کنه که وجود نداره مثل اسمی به نام جانگ کوک . & چی ؟ جانگ کوک ؟ ی.یعنی چی ؟ دکتر : خب راستش دخترتون خیلی وقته این بیماری رو داشته و چون مراجعه نکرده اینجوری شده . دخترتون تو زمان گذشته براش اتفاق بد افتاده ؟ $ ب.ب.له
& ا/ت ۲ سال پیش عاشق یه پسری شده بود اسمش جانگ کوک بود. اون ها با هم دوست میشن . خیلی صمیمی میشن تا اینکه جانگ کوک هم حسی به ا/ت پیدا می کنه یه روز می خواست اعتراف کنه که یه ماشین می خوره به جانگ کوک و جانگ کوک زربه مغذی میشه و میمیره جلوی ا/ت . دخترم دیوونه شده بود ولی بعد یه مدت خوب شده بود . م.من نمی دونستم که می خواد اینجوری شه . باید چی کار کرد ؟؟ دکتر : فقط باید از قرص هاشاستفاده کنه . اگه رو به بهبودی رفت قرص هاش رو کم می کنیم . که صدای ا/ت امد و دکتر رفت داخل . تو شک خیلی بدی بودیم . یعنی دختر ما بیماری داره که ما نمی دونستیم . رفتیم تو . * از زبان ا/ت * + چرا چیزی نمی گید ؟ جانگ کوککجاستتتتتتتتتتتت؟ دکتر : خانم ا/ت لطفا اروم باشید . ببینید (دکتر خواست ادامه حرفش رو بزنه که من پریدم وسط حرفش .) + چطوری اروم باشممممممممم . دکتر : ا/ت کسی به نام ج ( خواست ادامه حرفش رو بزنه که یه پلیس امد تو و گفت ) پلیسه : سلام اقای دکتر من افسر کیم هستم و از شما یه خواهشی دارم لطفا .

( راستی دکتره جیمین هستش . اون عاشق ا/ت بوده . ولی خب ا/ت جانگ کوک رو دوست داشته . ا/ت و جیمین قبلا تو مدرطه هم دیگه رو دیدن البته جیمین رفته بود تا داداشش رو از مدرسه برداره و داداش جیمین هم کلاسی ا/ت بوده . جیمین از ا/ت خوشش میاد و بعد هروز به بهونه ی داداشش میومده مدرسه تا ا/ت رو ببینه و بعد می فهمه ا/ت با جانگ کوک صمیمیه . بعد چند سال جانگ کوک میمره و حال ا/ت بعد میشه . جیمین همیشه ا/ت رو تقیب می کرده . و هیچ وقت هم نتونسته بهش اعتراف کنه .)

( تهیونگ افسر هست و با جیمین همسنه . تهیونگ داداشش دوست جانگ کوک بوده و ا/ت رو هم بعضی موقع ها می دیده . بنظرش دختر خیلی خوبی بود . بعد اینکه جانگ کوک میمره ا/ت خیلی حالش بد میشه تهیونگ سعی می کنه نزدیک ا/ت شه و کمکش کنه که حالش بهتر شه اما نمی شد که یه دفعه بهش زنگ می زنن و می گن یه دختر نصف شب تو بیرونه و حالش اصلا خوب نیست تهیونگ می ره و میبینه ا/ت سعی میکنه ا/ت رو اروم کنه و بفهمونه که جانگ کوک وجود نداره ولی بعد بیهوش می شه و ا/ت رو می برن بیمارستان . تهیونگ تصمیم می گیره خودش به ا/ت همه چی رو توضیح بده و می ره بیمارستان . )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا تک پارتیام نیست چراااااا کوشون همشون ناپدید شدننننننننن . خدایاااا فکر نکنم داشته باشمشون که یه بار دیگه بزام 💔💔💔💔💔💔😁
پارت بعددددددددددد
خب باید شروع کنم به نوشتن هر موقع تموم شد میزارم 💜🖤
عالی بود 👌لطفا ادامه بده
ممنون 😊
ادامه بده واییی چه قدر گریه کردمممم😭
😆
حتما
ادامه بده لطفااااااااا
چشم💜🖤