
سلام عزیزان بریم برای ادامه داستان
دلسا:خب مرینت من و پدرت چند تصمیم گرفتیم که اگر به آنها عمل کنی می توانی به ماموریت بروی حالا مشکلی نداری؟ مرینت:کادر ممنونم ممنونم قول می دهم هر چیزی که بگوئید قبول کنم و انجامش دهم حالا چه چیز هایی هست؟ دلسا:اولین شرط اینکه تا قبل از این که ما و تو از اینجا برویم باید برایم ۱۰تا طرح بکشی و ۵تا از آنها را
بدوزی بدون هیچ نقصی. دومین شرط توی این دوسال من و پدرت را بی خبر از حالت نزار. سومین شرط من از حرف های تو هیچ چیزی نفهمیدم پس هر موقع که خواستی بروی سازمان من هم باهات میام. چهارمین شرط توی این دوسال باید ۵۰تا طرح بکشی و ۲۵تایشان را بدوزی و باید حتما حتما موسیقی تمرین کنی. شرط پنجم باید بعد از برگشت حتما طراحی و موسیقی را جدی بگیری و ادامه اش بدهی
مرینت:باشه مادر همه شرط هارا قبول می کنم فعلا بدرود✌🏻 دلسا:کجا میروی؟ مرینت:به اتاقم می روم تا طراحی کنم بالاخره باید ۱۰ تا طرح را حاضر کنم یا نه؟🤔 دلسا:😂😂باشه برو (✌🏻خب عزیزان چون تا شب هیچ اتفاقی نمی افتد به فردا صبح میرویم) مرینت:با صدا گوشیم از خواب بیدار شدم و نزدیک بود خواب بمونم سری لباس هایم را عوض کردم و به پایین رفتم پدرم سر میز صبحانه منتظره من و مادر بود به او سلام کردم و جوابش را شنیدم
روی صندلی نشستم و بعد از چند دقیقه مادرم هم آمد صبحانه را با هم خوردیم بعد از صبحانه من گفتم مادر من می خواهم به سازمان بروم دلسا:خب چرا به من می گویی؟🤨 مرینت:چون دیروز خودتان گفتید که هر وقت که خواستم به سازمان بروم به شما بگویم تا شما هم بیایید دلسا:آو بله پس من میروم تا حاضر شوم تو هم برو زود تر حاضر شو مرینت:چشم مادر
(✌🏻خب دوستان مرینت و مادرش سوار ماشین شدند و به سازمان رفتند) مرینت:خب آقای جکسون من توی این ماموریت هستم جکسون:چقدر خوب خب مرینت از این طرف با من بیا مرینت این عکس لایلا روسی هست هواست پیشتر از هر کس به اون باشه سعی کن که بچه های مدرسه بهت اعتماد کنند خب مرینت دیگه
خب عزیزان ببخشید اگر کم بودم نو این پارت رو چند بار نوشتم اما به مشکل بر می خوردم و اینکه توی نظرات بگید که جکسون چی بع مرینت میگه لایک و کامنت فراموش نشه بدرود✌🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممنونم عزیزم
عاالی بود ☄️🍡