داستان جونگ کوک😍

سلام به داستانم از جونگ کوکم خوش اومدید😍

اسم تو کیم ا/ت هست آرمی هستی بایستت جونگ کوکه یه خواهر کوچیکتر داری 20 سالته با مامانت زندگی میکنی چشات سیاهه موهاتم سیاهه بعضی اوقات لنز صورتی،آبی و زرد و سبز میزنی رنگ مورد علاقت صورتی و زرده و تو اروپا دنیا اومدی دیروز اومدین کره جنوبی برای مدرسه جدیدت😍

از زبان ا/ت:امروز صبح ساعت 7 بیدار شدم رفتم کلاس ساعت 1 ظهر برگشتم.دوستم سانا پارک بهم زنگ زد گفت 2تا بلیط دارم واسه کنسرت بی تی اس ساعت 3 بیا.نهار خوردم می خواستم برم خواهرم کنیا گفت منم میام مامان گفت اونم ببر منم بردم.رفتیم کنسرت.وسط ها نشستیم.کنسرت شروع شد.😍جاتون خالی!خیلی خوش گذشت.کنیا لایت استیک بی تی اس رو برداشته بود و بالا اینور اونور میکرد.آخرهای کنسرت بود.جونگ کوک به همه بچه ها سلام میکرد و قلب میفرستاد.به کنیا هم فرستاد.کنیا چشاش برق زد😍😍.

کنسرت تموم شد کنیا رفت وسط و امضا از جونگ کوک گرفت.جونگ کوک کنیارو گرفت بغلش و بیرون اومد.بعد اومد داد بهم و گفتم:ممنون آقای جونگ کوک!گفت:خواهش میکنم خانم؟؟ ا/ت:کیم ا/ت.کنیا همه ماجرارو برا مامان تعریف کرد و مامان خیلی خوشحال شد.فردا رفتم کلاس و اومدم که بازم چه ببینم!😍😍😍😍جونگ کوک بود!!سلام کردم و گفتم:مامان کجاست؟؟کنیا گفت:مامان رفته خرید جونگ کوک رو هم آورد خونه ازم مراقبت کنه!.گفتم:کنیا!آقای جونگ کوک بگو کمی احترام بذار!.کنیا سرشو پایین کرد و جونگ کوک گفت:ا/ت لازم نیست بگی آقای جونگ کوک،جونگ کوک بگی راحت ترم.منم گفتم:آخه...که وسط حرفم جونگ کوک گفت:آخه ماخه نداریم.

رفتیم نهار خوردیم.از زبان جونگ کوک:به مامان ا/ت زنگ زدم و اجازه گرفتم بریم بیرون.اجازه داد.به کنیا گفتم آماده بشه رفتم پیش ا/ت.از زبان ا/ت:دیدم جونگ کوک اومد و گفت:پاشو حاضر شو میریم بیرون.گفتم:آخه مامان چی میشه؟گفت:اونجاش خیلی وقت پیش حله!رفتم یه پیراهن زرد پوشیدم و لنز چشم صورتیمو زدم و موهامو باز گذاشتم.جونگ کوک هم یه کت شلوار سیاه پوشیده بود.رفتیم رستوران.کمی حرف زدیم.برگشتنی کنیا رفت وسط خیابون حرف میزد با ما که ماشین کم مونده بود بخوره بهش که

جونگ کوک نجاتش داد.ترسیده بودم................چشمامو باز کردم.دیدم که تویه جای تاریک هستم.دهنم بسته بود.یکی اومد دهنمو باز کرد و گفتم:شما کی هستین؟اینجا کجاست؟بامن چیکار دارین؟یکی گفت:بسه بسه!مغزمونو ترکوندی.تلفنمو گرفت و زنگ زد جونگ کوک.جونگ کوک جواب داد:ا/ت کجایی یه ساعته دنبالتم؟اونی که جوابمو داد،گفت:ا/ت تو دست ماعه.اگه پولیرو که میگم رو زود نیاری،ا/ت تو آسمونا منتظرت میمونه!