
های سوییتی ها 💞 متنفر کامنت های خوشگل و انرژی زا تون هستم 😍🥺😉
با دونگ مین تماس گرفتم و به هر بدبختی بود خبر رو بهش دادم... واقعا سخت بود..... دونگ مین باعجله اومد توی بیمارستان £خواهرم کجاست ا. ت خواهرم 🥺😭 چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم... شروع کرد به اشک ریختن تا حالا گریه ی یه مرد رو از نزدیک ندیده بودم🥺... دکتر همه چیز رو براش توضیح داد از شدت ناراحتی رو پاهاش نمیتونستم بایسته رفتم سمتش تا کمکش کنم بشینه اما یهو...
بغلم کرد و سرش رو گذاشته بود روی شونه ام و اروم گریه میکرد... اون حالش خوب نبود و باید ارومش میکردم پس من م بغلش کردم... اروم توی گوشم گفت £ا.ت تنها کسی که برام مونده تو و مادرم هستین لطفا تنهام نذار🥺+باشه..... اون لحظه زمان مناسبی برای رد کردن حرفش نبود... دستش رو گرفتم و نشوندمش رو صندلی.. +چطوری میخوای به مادرت بگی... £نمیدونم ... باید به یکاریش کنم... ولی مستقیما نمیتونم بهش بگم😔.. +هوم... (چند روز بعد)
مراسم خاکسپاری سوجی و پدرش تموم شد این چند روز اصلا تمرکز نداشتم و حواسم نبود امروز حتما باید برم اداره.... من باید برادرم رو نجات بدم..... لباس ها رو پوشیدم سوار ماشین شدم و به سمت اداره راه افتادم... وقتی به اونجا رسیدم از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل سالن..... ساختمان بزرگی بود رفتم سمت سمت یه خانم گه به نظر منشی میومد و گفتم +سلام من فرم استخدام پر کرده بودم میخوام بدونم نتیجه چی شده کجا باید برم...؟ ®برای کدوم موقعیت؟؟... +مامور مخفی.... 😎®بفرمایید طبقه چهارم سمت راست راه رو اتاق سوم... +ممنون... وارد اسانسور شدم هیچ کس داخل اسنایپ نبود تا اینکه طبقه اول متوقف شد و در باز شد یاااا خدااا... دونگ مین بود قطعا الان دعوام میکنه که چرا اومدم با چشمای درست شده و با تعجب بهش نگاه میکردم... £چیه پلیس ندیدی... +یه همچین پلیس جذابی نه😅£الان این مسخره کردن بود یا تعریف 🤔+ تا برداشت شما چی باشه😏£خب ما میگیم تعریف بود😌... وارد اسان سود سد و کلید طبقه 4 رو زد... +اتفاقا مسخره ات کردم😁£خب بیخیال... برا چی اومدی اینجا.. +اومدم از نتیجه استخدامم مطلع بشم😌£اگه استخدام سده بودی بهت خبر میدادن... و اگر خبر ندادن استخدام نشدی... +چرا همش میخوای جلوی من بگیری و از این کار منصرفم کنی🤔£چون من جین رو از دست دادم... نمیخوام ترو هم از دست بدم🥺 اروم اومد سمت و دستش رو گذاشت روی موهام سرش رو نزدیک صورت کرد و....
گفت£اگه کمکت کنم استخدام بشی و بتونی وارد گروهی که دنبال برادرت میکردن بشی... یه کاری میکنی+اره هر کاری باشه انجام میدم... £با هام قرار بذار😌😉+ چ... چ.... چی؟؟ £گفتی هر چی باشه قبول میکنی 😏+باشه قبوله😌£واقها🥺😍+اوهوم.... با سرعت برق و باد نزدیکم شدو ل ب ه ا ش رو روی ل ب ه ا م گذاشت.... در اسانسور که باز شد رهام کرد... +هی نمیگی یکی میبینتت😠££چه اشکال داره😌+هیچی اخراج میشی... اداره پلیسه.... بار که نیس🤭£خودم حواسم هست... حالا بیا بریم تا کار هات رو انجام بدم.. +تو 😯£اره .... من و یه خانم دیگه مسول این کار بودیم من میتونم همه چی رو درست کنم بهم اعتماد کن.... 😉چشمکی بهم زد و دستم رو گرفت و برد سمت یک اتاق...
..........
خب ناظر جونم لطفا سریع منتشرش کن💋💞🦋عه شما هم که لایک نکردی... دستت طلا اون قلبم هم قرمزش کن کیوان💋😍🍭منتظر پارت بعد و همچنین تک پارتی مون باشید... 😉💞قرار اتفاقات هیجان انگیزی بیوفته😍😎
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد💖💖💖💖💖💖
گذاشتم عزیزم توی بررسیه😘🍭
پارت بعد رو بزار دیگه🥺😐
ببخشید که دیر شد گذاشتم توی بررسیه 😘🥰
عالی بود👌
میسی😍🍭🌈
با احساساتم بازی نکن دیه 🥀🥺
پارت بعد رو بزارررر🥺🥀
چشم کیوتی🥺💋اخه یه بیماری دارم نمیتونم
اسمش هم هست تنبلی😂 لامصب اگه ادم رو دچار کنه درمانش سخته😂🤦🏻♀️ولی اگه حمایت ها زیاد بشه حتما میذارم زود
عاح خوب بود ولی کوکی عصبی میشه ،😂😂
😂😂مرسی حتما حمایتم کنین تا تک پارتی هم بذارم🥺💋
پارت بعدددددددددد🥺🥀
توروخدا دلت میاد با من همچین کاری کنیح؟🥺🥀
چشم کیوتی حتما میذارم🥺💋لطفا حمایتم کنین تا پارت ها رو زود به زود بذارم و همچنین تک پارتی هم بذارم براتون🥺💋