
مرگ بر معرفییی اخه چی بنویسم نمصن😐😐
بعدش ک نوبت شربت شد همه شروع کردن ب گفتن حقیقت ته:ا.ت من ی بار از مسواکت استفاده کردم ا.ت:جججییییغغغغغ نامجون:نینا ب نظرم ت خیلی زرزرویی نینا:چ بی ادب:| جیمین:ا.ت ت دیروز گریه کردی و جین هیونگ اگه میفهمید پوست کلمونو میکند جین:من ا.ت رو دوس دارم ولی نمیدونم دوسم داره یا نه نینا:عوق چندش من از علاقه جین باخبر بودم برای همین زیاد شوکه نشدم و همینجوری ردیفی حقیقتا شلیک میشد😐🤣
بعضیاشون خیلی چندش بود و بعضیاشون بامزه کسایی ک طلسم میشن بعد شکستن طلسم چیزی از اونایی ک گفتن یادشون نمیاد برنامه ی بعدیمون خرید بود قراربود بریم خرید لوازم ارایش من تونر و ریمل شاین و ی گلیتر مدادی گرفتم نیناهم ی کانسیلر و چن رنگ رژ و لاک خرید تو راه ی عالمه خوراکی خوردیمو چن تا لباس خریدیم بعدش رفتیم سمت ارایشگاه ارایشگر:سلام خوش اومدید ا.ت:سلام بهترین مدل مویی ک دارید کدومه ارایشگر:.......مدل(🤷🏻♀️🤣) نینا:خوبه همینو میخوایم ا.ت:من رنگ موهم میخوام ارایشگر:کدوم رنگ؟ ا.ت:ابی کمرنگ تو مایه های یخی ارایشگر:حله
و بعد از سه ساعت و نبم ولخرجی برگشتیم خونه تا پامونو گذاشتیم تو با قیافهی بشدتتتتتت عصبانی جین مواجه شدیم اخه کارتشو کش رفته بودم با اون خرید کردیم جین:اعتراف میکنی یا دستگیرت کنم؟ ا.ت:اعتراف میکنم کارتتو برداشتمو موجودیشو صفر کردم جین:ا.تتتتت🥲🥲🥲 ا.ت:هار هار هاررر جین:چگونه توانستی چنین کاری را با من بکنییی ا.ت:ببخشیدا ولی گدا گشنه محظ اطلاع ۵۰ وون بیشتر موجودی نداشتی جین:ع کدومو برداشتی؟ ا.ت:همون صورتیه جین:ع خا پ هیچی نینا:اسکل:| بعد شام منو نینا رفتیم تو اتاقم ک کتاب بخونیم
ولی بعدش تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم تو لپتاپ وسطای فیلم بودیم ک یکی در زد جیغ وحشتناکی کشیدیم جیمین:وحشیا گرخیدمممم ا.ت:اوا تویی ببخشید جیمین:اصن یادم رف کارم چی بود اه چی نگا میکنید؟ نینا:خیابان وحشت قسمت اول ا.ت:سه قسمته نینا:فیلم ترسناکه ا.ت:و البته خشن جیمین:خش بگذره ما ک رفتیم و اون روز اینطوری تموم شد و فردا: با ترس و لرز از تختم پاشدم دیشب اصلا نتونستم بخوابم زنگ زدم ب نینا با صدای لرزونی گفت:ا...ا..الو ا.ت:توعم نتونستی بخوابی؟ نینا:ن...ن....نه ا.ت:ای خدا قط کردمو رفتم پیش پسرا جین:هیننننن چرا چشات قرمزهههه چرا زیر چشت سیاهه نخوابیدی؟فیلم ترسناک دیدی؟ ا.ت:ذهن خوانی چیزی هستی؟
رفتیم بستنی خوریدمو رفتیم شهر بازی دیگه تقریبا شب شده بود رفته بودیم کنار ساحل جین رفت تو اب و ب دلیل نا مشخصی ی سطل اب اورد و خال کرد روم جین:پارک ا.ت عاشقتممممم ا.ت: این چ وضع اعتراف کردنهههه🤣 جین:نمد میخواستم متفاوت باشم منم رو ب دریا داد زدم :منم عاشقتمممممم دیوونهههه رفتیم خونه ولی اعضا خواب بودن جین:بیبی گرل میشه تو اتاق ت بخوابن ا.ت:زود پسرخاله نشو هنو نیم ساعتم نشده ک اعتراف کردی:» جین: :« ا.ت: همگی شب بخیر فردا صب:پاشدمو گوشیمو چک کردم دفترچه خاطراتمو باز کردمو شروع کردم ب نوشتن :سلام ب خودم نمیدونم کی قراره اینو دوباره بخونم ولی دیشب بهترین شب عمرم بود کیم سوکجین بهم اعتراف کرد یه ساله تمامممم عاشقش بودم ولی مترسیدم اعتراف کنم ولی دیگه تموم شد:)
رفتیم بستنی خوریدمو رفتیم شهر بازی دیگه تقریبا شب شده بود رفته بودیم کنار ساحل جین رفت تو اب و ب دلیل نا مشخصی ی سطل اب اورد و خال کرد روم جین:پارک ا.ت عاشقتممممم ا.ت: این چ وضع اعتراف کردنهههه🤣 جین:نمد میخواستم متفاوت باشم منم رو ب دریا داد زدم :منم عاشقتمممممم دیوونهههه رفتیم خونه ولی اعضا خواب بودن جین:بیبی گرل میشه تو اتاق ت بخوابن ا.ت:زود پسرخاله نشو هنو نیم ساعتم نشده ک اعتراف کردی:» جین: :« ا.ت: همگی شب بخیر فردا صب:پاشدمو گوشیمو چک کردم دفترچه خاطراتمو باز کردمو شروع کردم ب نوشتن :سلام ب خودم نمیدونم کی قراره اینو دوباره بخونم ولی دیشب بهترین شب عمرم بود کیم سوکجین بهم اعتراف کرد یه ساله تمامممم عاشقش بودم ولی مترسیدم اعتراف کنم ولی دیگه تموم شد:)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (5)