اینم پارت سوم ، امیدوارم خوشتون بیاد ♡
جسم دختر مانندی که به جای ها یون گربه کوچولوی دوست داشتنیم قرار گرفته بود ...
اینطور نبود که توقعش رو نداشته باشم ، چرا کاملا آماده بودم اما هنوز هم حیرت انگیز بود . سومین باری بود که اینطوری توهم میزدم اولین بار مربوط به وقتی بود که تازه یک ماه و نیمه شده بود ، ..(خیلی درگیر کار بودم و اصلا متوجه گذر زمان نشدم ، ها یون هم به خاطر وابستگی زیادش بهم همونجا کنارم مونده بود ، وقتی کارم تموم شد ساعت چهار و نیم صبح و هوا هنوز تاریک بود میخواستم ها یون رو با خودم ببرم توی اتاقم که اونجا راحت باشه اما یه دختر بچه ی حدودا یک ساله جای ها یون خوابیده بود . خوف و وحشت تمام وجودم رو در بر گرفته بود اما قبل از اینکه فرصتی برای ابرازش داشته باشم و تا اومدم اعضا رو خبر کنم، ها یون به جای خودش برگشت و دختر بچه ناپدید شد).. بعد از اون بار یک دفعه ی دیگه هم اتفاق مشابهش افتاد و بعد از کلی فکر کردن فهمیدم که این توهمات ماهی یه بار میان سراغم ، وقتی که ماه کامله از حدود ساعت یک شب شروع و نزدیک های پنج صبح ناپدید میشه!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
49 لایک
عالی❤
مرسی نظر لطفته واقعا:)💗
اینننچی؟😐🍃
اینم دیدمم😂✌🏻
عرررر آخه این یه کاریه هندسام از تو بعید بود 🤣🤐
😂😂😂هندسام غیر قابل پیشبینی ✨
من تازه پیدات کردم
اگه میشه میخوام فرشته ی نجات صدات کنم^~^ داستانت ارامش روح و روان ادمه^_^ و اینکه
هر چند وقت یه بار پارت میزاری?¿¡._.
واوو مرسییی =))❤️♥️ هر طور دوست داری میتونی صدا کنی من مشکلی ندارم ^-^
بستگی داره اما اصولا سه الی چهار روز یه بار میزارم
میشه ا.ت رو هم اضافه کنی مرسی ،
توی این داستان من از شخصیت ا.ت استفاده نکردم یه جورایی ها یون همون ا.ت است 🤍💓
خیلی خوب بود❤❤❤❤❤
مرسییی^=^♥️💙
نفر اول😐✌🏻
خیلی خوب بود🧃
نفر اولل شدی😂✊🏻
مرسیییی^•^