10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nika انتشار: 3 سال پیش 1,014 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بزن بریم☺☺☺
ادرین: داشتم میرفتم خونه دم در خونه بودیم که چییی اونننن😨😨😨...اون جلو خونه وایساده بود وای مرینت نباید ببینش سریع دستمو دادم اونور و رفتیم پشت خونه ماشینو بردم تو پارکینگ به مرینت گفتم بره بالا مرینت: تو چرا نمیای؟؟ ادرین:من...احساس کردم ماشین یکم خرابه میخوام نگاش کنم ببینم چشه تو برو مرینت:باشه زود بیا ادرین:مرینت رفت بالا از پارکینگ خونه اومدم بیرون یه فاصله باریکی بین خونه ما و همسایه وجود داشت از اونجا رفتم جلوش منو دید اومد سمت کشوندمش تو راه باریک تا کسی نتونه از پنجره خونه ببینتمون گفتم تو اینجا چیکار میکنی ؟؟
ادرین:تو اینجا چیکار میکنی ؟؟ لیزا(عکس اسلاید):اومدم ببینمت عزیزم ادرین:از کجا فهمیدی من اومدم لندن ؟؟ لیزا:تو تلویزیون پره ادرین:حتما فهمیدی من ازدواج کردم اره؟؟😠لیزا:بله و اینم فهمیدم که با همون دختری که سه سال پیش نابودت کرد ازدواج کردی چند بار دیگه باید زندگیتو بهم بریزه تا بفهمی من برات مناسبم هااا؟؟؟ ادرین:من همون موقع هم دوست نداشتم چی داری میگی ؟؟ لیزا:هه😏 الان داری این حرفو میزنی که من دست از سرت بردارم اره ولی نهه من اینکارو نمیکنممم ادرین: ببین یا همین الان از جلو خونه من میری یا به یه شیوه دیگه وارد میشم فهمیدیییی😠😠بار اخرت باشه به من میگی عزیزم لیزا: شمارتو بده ادرین:عمراااا لیزا:یا میدییی یا همه چیو با جیغ بلند میگم ادرین:باشه بیا بگیر.............زود باش بروووو
ادرین:پلگ؟ پلگ:بله ادرین:لیزا برگشته تازه داره زندگیم با مرینت خوب میشه پلگ:بهتره الان سریع بری بالا تا شک نکرده ادرین:باشه.........(ادرین رفت بالا لباساشو عوض کرد ناهار هم خوردن و الان همه تو پذیرایی نشستن)مامانی: بچه ها ما دیگه تصمیم داریم از پیشتون بریم مرینت:به این زودی؟؟ امیلی: اره دیگه عزیزم شما تازه عروس دومادین نیاز دارین با هم تنها باشین ادرین:لطفا بیشتر بمونین گابریل:نه پسرم کار عقب مونده تو پاریس خیلی دارم همین امشب باید حرکت کنیم مرینت:باشه هر جور راحتین .........(شب بعد شام) مرینت:مامانیمو بغل کردم خدافظ دلم برات تنگ میشه😞 مامانی:عزیزم ناراحت نباش امید وارم خوشبخت بشی مرینت:ممنون از بغلش اومدم بیرون رفتم امیلی بغل کردم..........با همشون خدافظی کردم و اونا رفتن با ادرین رفتیم تو خونه
ادرین:با مرینت رو مبل رو به رو هم نشسته بودیم داشتیم فیلم میدیدیم که صدا پیام گوشی من اومد نگاش کردم دیدم لیزا هست نوشته بیا پایین گفتم مرینت من میرم پایین الان برمیگردم مرینت:کیه؟؟ ادرین: امممم...فیلیکسه پسر خالم مرینت:خب چرا نمیگی بیاد تو؟؟ ادرین:کار داره میخواد سریع بره مرینت:خب بزار منم بیام ادرین:نه سرما میخوری هوا سرده زودی میام و رفتم بیرون مرینت:تیکی ادرین جدیدا مشکوک شده اون صبح اینم از الان تیکی:زود قضاوت نکن مرینت شاید واقعا هم صبح هم الان کار براش پیش اومده.......ادرین:لیزا رو دست به سر کردم ردش کردم رفت دوباره همون حرفای صبحو میزد😑
دو ماه بعد
(شب)ادرین:لیزا هر روز بیشتر از روز قبل میاد جلو خونمون دلم نمیخواد هی به مرینت دروغ بگم تا اینکه امشب که اومد بهش گفتم دیگه حق نداره بیاد دم در خونه من و بدون اینکه بزارم حرفی بزنه رفتم تو خونه مرینت داشت برای خوابیدن اماده میشد دوباره صدا پیام گوشیم اومد لیزا بود کفته بود فردا شب بیا به این کافه.... (ادرس)اههه فردا شب دیگه باید کامل ردش کنم بره مرینت:شکمم اومده بود بالا تقریبا دو ماهو نیمم بود ادرین اومد تو اتاق پیشم من داشتم کارای خوابمو انجام میدادم که صدای پیام گوشیش اومد دیگه واقعا بهش مشکوک شده بودم یه چیزی هست که بهم نمیگه چراغا رو خاموش کردیم گرفتیم خوابیدیم یکم صبر کردم تا ادرین خوابش بره اروم بدون اینکه بیدار بشه از بغلش در اومدم
مرینت:از بغلش در اومدم از رو تخت بلند شدم گوشیشو برداشتم رفتم تو پیاماش اخه تو این دو ماه همش صدای زنگ پیام میومد دیدم یه نفر هست که به اسم لیزا سیو شده رفتم تو پیاماشون دیدم لیزا همش به ادرین میگه دوست دارم ،عزیزمو این حرفا ادرینم جوابش نمیداده گریم گرفته بود اخرای پیاماشون دختره بهش گفته بود فردا شب بیاد کافه باورم نمیشد ادرین بهم به این زودی خیانت کنه😭😭😭😭از اتاق رفتم بیرون با چشم گریون رفتم تو اشپزخونه تیکی تیکییی😭😭تیکی:چی شده مرینت؟؟؟مرینت:تیکی شکام درست بود ادرین ادرین😭😭بهم خیانت کرد😭 تو این دو ماه با یه دختر به اسم لیزا بوده😭تیکی:تو از کجا میدونی؟؟ مرینت:پیاماشونو خوندم فردا شبم با هم قرار دارن
مرینت:نشستم رو زمین زانو هامو بغل کردمو گریه کردم😭😭 باورم نمیشه من مادر بچشم کسی هستم که ادرین به خاطرش چند بار جونشو به خطر انداخت اون وقت اون بهم خیانت کرده😭اشکامو پاک کردم به ساعت نگاه کردم سه و نیم نصفه شب بود رفتم بالا رو تخت بدون اینکه برم تو بغل ادرین گرفتم خوابیدم...................(صبح)مرینت:از خواب بیدار شدم دیشب فک کرده بودم یه نقشه داشتم و به خاطر نقشم تا امشب باید با ادرین خوب رفتار کنم انگار که از هیچی خبر ندارم
(شب)ادرین:مرینت من دارم میرم بیرون با فیلیکس قرار دارم مرینت:ادرین من میدونم تو داری یه چیزیو ازم مخفی میکنی ادرین تو دلش:اون از کجا میدونه😨باید انکار کنم اگه حقیقتو بفهمه مطمئنا ولم میکنه نه من نمیخوام از دستش بدم گفتم کی این حرفو زده؟؟تو به من شک داری؟؟؟ مرینت:اره من بهت شک دارم به این رفتو امدای مشکوکت تو این دو ماه شک دارم به این هر شب وقتی بر میگردی بو یه عطر زنونه ای که من اصلا استفاده نمیکنم میدی شک دارم ادرین:من هیچیو ازت مخفی نمیکنم مرینت:ادرین اگه همین الان بهم نگی چیو ازم مخفی میکنی با همین بچت که تو شکممه میرم دیگه هم پیدام نمیشه ادرین:رفتم جلوش و گفتم تو هیچ جا نمیری دیگه نبینم این حرفو بزنیااا و رفتم بیرون مرینت:این بحثو شروع کردم ک بفهمم خودش بهم میگه یا نه که دیدم نه نمیگه پس مجبورم نقشه دوممو اجرا کنم از خونه زدم بیرون و با ماشین خودم که قبلا از تو پارکینگ بیرونش اوردم ادرینو تعقیب کردم.........مرینت:دیدم رسید به یه کافه و رفت تو ادرین: خیلی اعصابم خورد بود رفتم تو کافه نشستم جلو لیزا بهش گفتم مرینت بهم شک کرده همینو میخواستی هااا؟؟ لیزا:اره عزیزم....مرینت:پیاده شدم رفتم تو کافه حالم اصلا خوب نبود گریم گرفته بود چشم انداختم ادرینو دیدم رفتم سمتشون و کنار میزشون وایسادم ادرین:به من نگو عزیزم😠😠😠ببین میدونم منو دوست داری ولییی که دیدم چییی مرینتتتت تو اینجا چیکار میکنییی؟...😨😨
از فوضولی مُردین نه؟😂😂ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
55 لایک
راستی دارم از فضولی میمیرم قسمت رو اگه منتشر نمیشه لطفا دوباره بنویسش ممنون
سلام نیکا جون من دریا هستم 11 سالمه اجی میشی راستی عاشق داستانتم و لطفا یکم عاشقانه و منحرفش کن ممنونم
اره عزیزم اجیم باش 😍
بعددیییی لطفاااااا دارمم میمیرم از فضولی
اصلا از این به بعد آنچه خواهید دید بزار
یه خلاصه از پارت بگو لطفا خواهش میکنم
چرا نمیاددددددددددد
مردم از فضولی بزار بعدی رو 😭😭😡😡
گذاشتم منتشر نمیشه
عالی میشه یه تیکه از پارت بعدو تو کامنتا بزاری
و راستی من هیچ اجی ندارم و فکر کردم که شاید بشه تو اجی اولم بشی البته اگه خودت بخوای
اره اجی😉
عالی بود آجی
خدایااااااا پارت بعددددد😭😭😭🙀🙀👹👹👹