جادوی کیپاپ 2💜❄

*بعد از دو ماه تمرین هر سه تامون با هم بلیط گرفتیم که بریم^_^ *کارین هم با ما این عکس رو گرفت قبل از رفتن داخل هواپیما👆🍭

" هی لیا حدس بزن چی شده☺ ^ شماره صندلی هامون پیش همدیگه اس ؟😐💕 " اره این عالیه نه با هم کلی حرف میزنیم و کیدراما میبینیم🍭🍓 ' یه لحظه وایسین ببینم صندلیم کجاسسس😐😐 ' اه دو صندلی پشت سرتون ام😐 " اشکال نداره امیدوارم یه بغل دستی خوب پیدا کنی مخشو...😂 ' ای بابا یونا بس کن😐😂

' رفتم سر جام نشستم ولی کسی نیومد بغل دستم منم کنار پنجره نشستم و هندزفری رو گذاشتم و رفتم توی پلی لیست اهنگ های بی تی اسم و چشامو بستم😌💜❄ ' بعد از تقریبا نیم ساعت چشمامو باز کردم که دیدم دوتا پسر خوشگل صندلی کناری نشستن 😐 خیلی شبیه همدیگه بودن مثل اینکه برادر بودن یکیشون توی اینترنت بود و اون یکی فیلم میدید زیاد شبیه ایرانی ها نبودن برای همین کنجکاو شدم😐اما بیخیال شدم و هندزفری رو از توی گوشم برداشتم و خوابیدم توی خواب و بیداری بودم که شنیدم با همدیگه حرف میزدن از زبون شون فهمیدم روسیه ای ان😋

از یکی شون به انگلیسی پرسیدم ' شما روسیه ای هستین ؟ ( علامت پسره & ) و اون فارسی جواب داد & سلام بله پدرم روسیه ای عه و مادرم ایرانی ' اوو خوبه ایران زندگی میکردین؟ &بله برای یه مدت برگشته بودیم ایران &میتونم بپرسم چرا دارین میرین کره ؟ ' ادیشن حضوری دارم☺ & وای چه عالی منم ادیشن دارم ' ادیشن کاراموزی کیپاپ؟ & نه برای ادیشن بازیگری ' چه عالی بهتون میاد موفق باشین & مرسی خلاصه باهاشون آشنا شدم و قرار شد توی کره بعد ادیشن هامون به همدیگه زنگ بزنیم و همو ببینیم☺💕💜

بالاخره رسیدیم سئول 🍓🍭 اونجا عالییی بود همیشه دلم می خواست توی خیابون هاشون قدم بزنم 🌷 وقتی رسیدیم شب بود و با لیا و یونا رفتیم تا یه هتل پیدا کنیم ❤ یه شب عالی بود و تا ساعت11 توی شهر بودیم و بعدش توی هتل کلی کیف کردیم 🐞 ساعت 12 و نیم اینا بود که خوابیدیم ❤❄

خب اینم از این پارت ، ببخشید یکم دیر شد ☺🌷 ولی تا جایی که تونستم زیاد نوشتم 😉😉