🥀عشق و انتقام🥀(فصل۳) قسمت۱۰(پایان فصل ۳)

گفتم : بالش اضافی داری ؟!....چشاشو ریز کرد و گفت : برای چی میخوای ؟!...گفتم : اول بگو داری ؟!.....رفت سمت کمد و چهار تا بالش در اورد و گفت : برای چی میخوای ؟!.....گفتم : صبر کن خودت میفهمی......بعد بالشارو برداشتم و مثل مانع چیدم وسط تخت و گفتم : من اینور بالشا میخوابم تو هم اونورشون......

ادرین کلافه خودشو انتخات رو تخت و گفت : شب بخیر......رفتم اونور بالشا و دراز کشیدم.....خوشحال بودم که امشب ادرین پیشم میخوابه......احساس امنیت میکردم......ناگهان یک رعد و برق وحشتناک زد.....تکونی خوردم که ادرین متوجه ترسیدنم شد و اروم برگشت سمتم و گفت : هیش....نترس.....من اینجام....من کنارتم از چی میترسی ؟!...گفتم : نمیدونم ! دست خودم نیست ! خیلی میترسم......دستشو گذاشت روی بالشایی که بینمون بود و گفت : دست منو بگیر....اینجوری دیگه نمیترسی.....با خودت هی تکرار کن که من کنارتم....ازش تشکر کردم و دستشو گرفتم.....

وقتی دستشو گرفتم یک احساس خاصی داشتم....انگار تمام انرژی های مسبت داره وارد بدنم میشه......دوباره رعد و برق زد و دستشو محکم تر فشار دادم......دستش یک گرمای خاصی داشت که دست یخ منو گرم میکرد......کم کم چشمام داشت گرم میشد که دوباره رعد و برق زد.....نترسیدم چون دستم توی دست ادرین بود......دستش جادویی بود ! این چشماش ! میتونست با یک نگاه همه رو عاشق خودش کنه ! آه جذاب من ! تو فوق العاده ای ! انقدر فکر کردم که بالاخره خوابم برد.......

صبح نیمه خواب بودم و چشمام به سختی میتونست باز بشه....ناگهان تکونی خوردم و صدای ترقی اومد که از خواب پریدم و با صورت ادرین مواجه شدم !......ادرین دستشو گذاشت روی دماغش و گفت : آخ !......گفتم : ای وای ببخشید.......گفت : اگه گذاشتی ما دو دیقه بخوابیم !.....گفتم : خب خواب بودم !....گفت : تا صبح انقدر تو خواب بهم لگد انداختی و تکون خوردی که نتونستم دودیقه هم بخوابم !

چشمامو مالیدم و اروم موهای زرد پرپشتشو ناز کردم و گفتم : ببخشید نتونستی بخوابی......قبلنا که بغل مامانم میخوابیدم تا صبح امقدر شلنگ تخته مینداختم که بیچاره مامانم نمیتونست بخوابه ! آه یادش بخیر !.....ادرین اوهومی کرد که دستمو از روی موهای پرپشت زردش برداشتم......از جام بلند شدم که برم بیرون....ناگهان صدای خنده ی ادرین اومد......گفتم : چی خنده داره ؟!...گفت : موهات.....موهامو توی اینه دیدم ، انگار از جنگل های امازون اومده بودم !

منتظر فصل ۴ باشید 🔥😍