ببخشید ببخشید ببخشید از همه از همه واقعا عذر میخوام اینم پارت اخر ببخشید واقعا دیر شد خیلی هم دیر شد اون اولش یه مشکلی پیش اومده بود و مجبور شدم یه میراکلس دیگه شروع کنم اما الان رفع شد و گذاشتم امیدوارم لذت ببرید عشقای من❤️❤️
از چشم مرینت?داشتم به مرینت و آدرین اون موقع توضیح میدادیم که یهو دیدم مرینت اون موقع داد زد پشت سرت و من سریع چرخیدم دیدم دست لایلا که بلوط کشندش بود داشت میومد به سمتم و همون موقع مهارت نوار رو فعال کردم«یویوی آتشین»و سریع زدم بهش و اون آتیشی شد و افتاد زمین بعد آدرین گفت:کارت حرف نداشت بانوی من بعد آدرین اون موقع هم کم نیاورد به مرینت اون زمان گفت:الان کامل خوب شدی عشقم جونم بانوی خوشگلم?بعد آدرین دستم رو بوس کرد. آدرین اون زمان هم دست مرینت اون موقع رو بوس و واسه اینکه کم نیاره یه جای دیگش رو هم کرد?بعد آدرین عصبانی شد و می خواست بد تر از اون کنه که من گفتم اههه بسه دیگه بچه شدیدشما یکی هستید فقط یکی دو ساعت فاصله الان ناتالی کجاست که دیدم مرینت اون زمان گفت:اون جاست صداش میاد. ما همه با هم می دویدیم و می رفتیم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
توروخدا ادامه بده این داستان خیلی قشنگه
تا پارت صَد ادامه بده
عالی ترین داستانیه که شنیدم
امید داستا نادانات بهتر از بهتر شه
واقعا عالیبود
آریانا دختر هست
وای خیلی جذاب بود اگر اینطوری ادامه بدی از نظر من بزرگ ترین نویسنده تاریخ میشی اگر میشه به داستان منم سر بزن
خیلی خوب بود دمت گرم بابت اون کامنتم زیر اون داستان دیگهت معذرت منظور بدی نداشتم فقط خیل خوشم اومد فوق العادهس داستانات اینم عالی بود دمت گرممممممممم✋
آه بچه ها یکی از فامیلای من اکانتم رو داشته نوشته من پسرم😐باور نکنید😑
عالی بود بعدی لطفا
نمیتونم ادامه بدم😭آخه الان تو اون داستانم
A.M.M اگه داری هم اکنون نظرم رو میخونی برو پارت هشت داستان خودت یه چیزی برات نوشتم برو ببینش خیلی مهمه خیلیی