فالو لایک کامنت
که یکدفعه زنگ در به صدا درآمد
رو به پسیفیکا گفتم :مامان بابات یا هر آشغال دیگه ای رو دعوت نکردی؟ هان؟اینجا که پارتی نیست همه بیان فهمیدی؟😡😡😡پسیفیکا بغض گرفت و رفت توی دستشویی🚾😑
میبل گفت خیلی پرووییییییییییییی دیپ 😡😡و رفت خودش درو باز کرد....
جیغ کشید و گفت عمو استننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن🤩
استنلی رو دم در دیدم خوشحال نبود ....عموفورد کو؟؟
جواب کسیو نداد و رفت نشست رو مبل شونه استنلی رو دیدم زخمی بود
گفتم : عمو استن عموفورد کو ؟ چرا شونت زخمیه؟چرا چیزی نمیگی؟🤨
گفت:مامان باباتون نیستن؟🤐
دست خودم نبود که دیدم دستم رو محکم زدم تو صورتش بلند داد زدم:جواب منو بده😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
میبل موی نداشتمو گرفت و کشید و منو محکم زمین زد😶😶
و دووید و رفت طبقه بالا
نتونستم بلند شم 😳 همون لحظه بود که پسیفیکا صدای دعوارو شنیده بود و اومد بیرون.منو رو زمین دید استنو زخمی دید و میبلم کلا ندید😁
دیگه چشام داشت تار میشد هیچی نمیدیدم و از اون موقع کمکم چشام بسته شد🙁
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
خیلی باحال بود♥️
مرسی
عالی بوددددد🌠🌠🌠🌠❤️❤️❤️🌈🌈🙂💃💃
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️همه این قلبا برا تو🙂🙂🙂🙂💃💃❤️❤️
میسی🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
این پاپیون ها هم برای تو
داستانات عالین بهترین داستانایی که تا به حال خوندم💕من تازه اومدم لطف کنین دنبال کنین ممنون میشم🌹💕
دنبالت کردم فقط منو معرفی کنین💔💔💔💔💔😭😭داستانام بازدید نمیخوردننننننننننن
عالی بود پارت بعد بزار زوددددد
نروووووو
مرسییییییییییییییییییییییی❤❤❤❤❤