سلام دوستان اومدم با پارت دوم داستانم
ادامه داستان از زبان ادرین:رسیدم خونه داشتم میرفتم توی اتاقم که مامانم صدام کرد....امیلی_کجا سرتو انداختی پایین و میری........ادرین_اولا سلام دوما میرم تو اتاقم......امیلی_علیک سلام.وایسا ببینم چی شد؟......ادرین_چی چی شد؟.........امیلی_خودت خوب میدونی بهش گفتی؟..........ادرین_اره ولی قبول نکرد و سریع رفت.......امیلی_باشه انتظارم نداشتم که قبول کنه حالا برو لباسات رو عوض کن بیا پایین نهار بخور......ادرین_باشه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود عزیزم فصل دوم داستان منم هم اومده اگر دوست داشتی بخون 😍🙏🏻
چالش : نمیدونم 😑
ممنون
عالی🌷
چالش:شاید گابریل یا آدرین شایدم یکی دیگه😂
آحی میشی؟
ممنون
و بله اجی میشم
ممنون که آجی میشی
بیوگرافیت رو خوندم
من سارا هستم ۱۳ سالمه میرم هشتم و اصفهانیم
خوشبختم
منم اصفهانیم
واو😍
ا۴رییییییننننن بعدیییی
ممنون اجی
عالی بود⚘
ج.چ:نمیدانم🤣نظری ندارم
ممنون
عالی بود پارت بعدی
ج چ: نمیدونم
ممنون
خوب حدس بزن
عالی بود بعدی رو زود بزار
ممنون
چشم بعدی رو فردا میزارم