ماه خونین یه وانشات عاشقانه و درام جذاب برای طرفدارای خوناشام (از جمله خودم 👈🏻👉🏻) تعداد پارت:ده پارت
با کلی چرت و پرت گفتن به اتاقمون رسیدیم و اولین چیزی که نظرم رو به خودش جلب کرد دیزاین اتاق بود . یه اتاق مشکی دودی که سرویس خوابی به همون رنگ داشت و پنجرهای که به محض ورود به اتاق میدیدیش +بچه ها خدایی زنش حق داشته غیبش بزنه ، پول باشه ولی جون در غذاب باشه چه فایدهای داره؟ مرتیکه روانی از رنگ اتاق پر های آدم میریزه دیگه چه برسه بخوایی باهاش زندگی کنی. فاطیما : اره خدایی منم ترسیدم چه وضعش شیما : مسخره بازی رو بزارید کنار و پرده رو بکشید تا نور بیاد تو اتاق . مگه بچه این؟
به حرف شیما گوش دادیم و شروع به جا به جایی وسایلمون کردیم . وقتی کارمون تموم شد به نوبت دوش گرفتیم ، وقتی از حموم بیرون اومدم فاطیما و شیما نبودن و میشد حدس زد که رفتن پیش پسرا . با حوله به سمت پنجره رفتم ، هوا تاریک شده بود اما عجیب به سمت ویوی جنگل کشش داشتم به زور چشم از منظره گرفتم و شروع به آماده شدن کردم . همش احساس میکردم یکی حواسش بهم هست اما با خودم گفتم بخاطر اینکه به اینجا عادت ندارم و تو اتاق تنهام اینجوری فکر میکنم
از راهرویی که فقط اتاق ما توش قرار داشت رد شدم و راه پله رو در پیش گرفتم ، هر چقدر به ضلع غربی این قصر نزدیک تر میشدم صداها بیشتر میشد یکی میگفت زنگ بزنید به سازمان حفاظت از محیط زیست یکی میگفت زنگ بزنید پلیس و هم همه ای بود . خودم رو رسوندم پیششون و کل بچه های دانشکده رو دیدم که دور یچیزی جمع شده بودن با ترس و کنجکاوی کنارشون زدم تا ببینم چه خبره ، حیوونی رو پر از خون دیدم که به طرز وحشتناکی زخمی شده بود و نفس نمی کشید ؛
فاطیما به سمتم دوید و سرم رو تو بغلش گرفت ، نفس هام سنگین و زانوهام سست شد ، بوی خونی که زیر بینیم می پیچید حالم رو مغلوب میکرد و ناخودآگاه من و میبرد به پایین صخره های کنار ساحل ، پیش جسد یکی از عزیزترین های زندگیم ، من رو میبرد به وقتی که گردن پاره شده عمرم رو تو بغل گرفته بودم و بهش میگفتم نفس بکش ...
◇◇ 《پنج سال قبل》 ◇◇ +دلآرام نفس بکش دورت بگردم ، خواهری کی اینکارو باهات کرده ، دلآرام تو منو تنها نمیزاری... خون دلآرام کل لباسم رو خیس کرده بود ، توی بغلم به خِرخِر افتاده بود و آخرین نجوایی که ازش شنیدم این بود...؛ 《از...دن..دن..دندو.ن....دو..ر...بم...بم.ون》
منتظر پارت های بعدی باشید 🖇⚡این وانشات متفاوته چون توی کره نیست و خیلی تصورش براتون راحت تره لایک و کامنت و فالو یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جان جدت ادامه بده عاااااالییی 💜💜💜
جان جدم تا پارت هفت تو برسیه 😂🖇⚡
عالی بود. 😊
عالیییییی بود😍😍😍😍❤❤
تا پارت چند تو برسیه؟؟؟خیلی هیجان دارم برا پارت بعدی
تا پارت پنج تو برسین ولی پارت سه رد شد دوباره ویرایش کردم رفت برسی
میشه بزاری پارت بعد رو راستی اگر پارت های طولانی بزاری بهتره
خودمم دوس دارم ولی وقتی کوتاه کنم زودتر منتشر میشه
وای چه باحال بود 😍 منتظر پارت بعدی هستم لطفاً زودتر بزارش