❥بزن بریم ارمی جوننن❥
بعد از رفتن یونگی خوابیدم😊خیلی خسته بودم 😶 ساعت ۱۰صبح از خواب پاشدم یکم صبحونه خوردم رفتم دفتر تا استفعا نامه بنویسم ☺️ اونقدر پله هاش زیاد بود مه دیگه نفسم بالانمیومد یونگی:اوه ببین کی اومده😏تو که گفتی نمیای ا.ت:اولا سلام دوما اومدم استفعا نامه بنویسم اقای رییس😒 یونگی:تو خوب بهش فکر کردی؟ا.ت :اره 😐 یونگی:بیا بریم پارک یکم در بارش حرف بزنیم شابد راضی شدی😕 ا.ت:باشه 😌 بریم ببینم چی میخوای بگی (رسیدن پارک و داستن قدم میزدن )یونگی:خوب میدچنیچرا من نمیخوام تو بری؟ا.ت :اره چون منو دوس داری ولی من تورو دوس ندارم حتی به عنوان رییسم😐یونگی:افرین خوب اگه بتونیمیتونیم باهم کار کنیم خیلی جدی تو سرکار باهات حدی رفتار میکنم 😐ا.ت :اوه واقعا بعد چجوری بهت اعتمتد کنم؟یونگی: میخوای کتبی بنویسم 🤨 ا.ت :اره امضا هم میکنی اما اگه به این قولت حتی یه روزم عمل نکنی من از اونجا میرم 😌 یونگی :باشه 😶ا.ت :پس از این به بعد من فرمانده هستم و شماهم قربان و رسمی حذف میزنیم😌 یونگی:باشه فرمانده😬
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
پارت بعد گذاشته شد😇
ممنون زود تر بزار
این پارت ادامه داره دیگه؟
بله میزارم
پارت بعد رو کی میزاری؟
پارت بدعی رو کی میزاری
شاید فردا امروز میخوام برا جیمین ادامه بدم
عالیییییییییییی بود🦄🌈🍭❤
ممنونمم