
♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶
آنید : یدفعه یکی شروع کرد به تند تند در زدن رومو برگردوندم سمته در که دیدم یه آقای قد بلند که قدش میشد گفت 178 باشه و ماسک پوشیده بود و عینک آفتابی زده بود یه تیپ خعلی خفن سیاه زده بود داشت تند تند به شیشه می کوبید یه دفعه با صدای نسبتا بلندی گفت : کــــووووووکــ 😑 کوک : عه هیونگ شما اینجا چیکار میکنی 🙄 پسره که سیاه پوشیده بود به قسمت شیشه ای در بنگاه اشاره کرد 😐 کوک خودشو جمو جور کرد و رفت سمت در و بازش کرد که پسر سیاه پوشه شروع کرد به غرغر: کوک نمی گی ما از نگرانی سکته میکنیم منو باش که خیره سرم اومدت بود که از صاحب این بنگاه بپرسم که خونه ایی که به تو انداختن کجاست 😑 منم طاقت نیاورد و گفتم : هـــی آقا خیلیم دلش بخواد که گذاشتم تو خونم بمونه در ضمن به جای اینکه در مورد خونه ی من نطق کنین اینو از اینجا جمعش کنین ⚡کوک : دع بسه دیگه اینقد پاچه ی همو نگیرین __ من : الان به من گفتی پاچه گیر یه دهنی من از تو سرویس کنم اومدم بزنم پسه کلش که دونگی و اون یارو سیاه پوشه باهم گفتن : بــــسه منو کوکم باهم گفتیم : چشم _____
یارو سیاه پوشه : من کیم سوک جین هستم هیونگ کوک و اومدم برش گردونم کمپانی (از اینجا به بعدو با صدای بلند تری گفت) البــَــته به لطفه ایـــشون موزیک ویدئو ایی که امروز قرار بود گرفته بشه موکول به فردا شد اینارو یع جوری میگفت انگار داره رپ میکنه 😑 من : شما رپری؟ ___ جین : نه چطور مگه ؟ 😑 من : هیچی همینجوری پرسیدم _____ یدفعه هانی هم از ناکجا آباد پیداش شد و ...
محکم خورد تو کمرع جین که آخ جین در اومد هانی هم یه سره خم میشد میگفت : متاسفم متاسفم 🥺 یه لحظه مکث کرد و گفت : شما باید جین از بی تی اس باشید ___ جین : بله خودم هستم از کجا فهمیدین؟؟ ___ هانی : قدتون، وایییییییی شما واقعا جینی راستی بایس من شمایی میشه یه عکس باهاتون بگیرم لطفا نگاهش اینقد ملتمسانه بود که حین گفت : باعث افتخارمن که با یکی از فنام عکس میگیرم
جین ماسکشو آورد پایین و عینکشو داد بالا روی موهاش صورت کشیده و صد البته زیبایی داشت ____ چند دیقه بعد که هانی عکس گرفتنش تموم شد گفت : آنید راستی دپباره برگشتم اینجا بهت بگم اونا دارن بر میگیردن با اینکه تردت کردن ولی تو برو فرودگاه دیدنشون هواپیماشون ساعت 8:15 میرسه _____ ساعت تقریبا 8:15 بود و من تو فرودگاه منتظر بودم بلاخره شماره پراوزشون رو اعلام کردن و ....
مسافرا داشتن میومدن که از دور چشمم خورد به یه خونواده ی سه نفره که یه نفرشون کمه...
لایک و کامنت و فالو فراموش نشه 🥺💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد منتشر شد 😐✌
عالییییی بود لطفا پارت بعد رو زود بزار💜
چشم رو چشو چالم 🥺💜
عالی عاجی مث همیشه عالی بود
مرسی 🙃💜
عالیییی😘😘😘😘
پارت بعدی لطفاً
عالی 🥰 لطفاً یه سری به داستان منم بزنید 🥺🥺🥺 از تهیونگه البته جینم توش هست 🥺🥺🥺🥺🥺
چشم به داستانت سر میزنم 🥺💜
عالی بود^-^♥️
مرسی 😐💜