سلام دوستان گلم و خدمت تمامی ناظران و تستچی عزیز امروز اومدیم با یک قسمت جدید امیدوارم خوشتون بیاد پس وقتتون رو نمیگیرم میریم سراغ داستانمون Let's go😇
صبح آن روز از دید کاملیا : صبح بیدار اما دیدم ساعت ۶ و هنوز توی بغل آدریانوی بودم و دلمنیومد از بغلش در بیام چون هم گرم بود و هم حس خوبی میداد که دیدم داره بیدار میشه منم شیطنتم گل کرد پیشونیش بوسیدم که وقتی بیدار شد خندید 😂بعدش چند تا خمیازه کشید و چشم هاشو آروم آروم باز کرد خیلی چشم هاش قشنگ بودن محو چشم هاش بودم انگار همون رعد و برق های دیروز توی چشم هاش میدرخشید
آدریانوس : دیدم که کاملیا توی چشم های من زل زده بود دوست داشتم همونطوری نگاهش کنم که گفتم کاملیا چند بار صداش زدم اماجواب نمیداد که یک فکر شومی زد به ذهنم و بینی اش رو گفتم اومد به خودش😂🤣
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
چرا می خوای بری😕😕😕
Dely من داستانم رو تموم میکنم بعدش یکفکری دارم ببینم چی میشه
بچه ها بجای اینکه برید بیاین با هم یه انجمن درست کنیم و با هم باشیم و بچه های دیگر رو هم جمع کنیم اینطوری بهتره
امیر من علی ام متاسفانه نمیشه
سلام داداش خوبی عزیزم ؟؟ خیلی وقت پیش گفته بودی داستانم رو معرفی کن منم که آبجیم امتحان و اینا داشت نمیشد گوشی رو ازش بگیرم ولی الان دستمه و یه تست ساختم معرفی کردم هم داستان تو رو و هم داستان هایی که ازشون خوشم می اومد ... امید وارم منتشر بشه و زود زود بنویس من این یه ماه نبودم فقط چهار پارت نوشتی بازم ممنون ❤️💜🧡 عالیه ❤️
ممنونم گلسا جان موفق اشی لطفداری عزیز دل مطمئنم منتشر میشه😇😊
سلام
میگم بعدی رو نمیزاری
راستی به نظرت داستانم رو ادامه بده همون که راجب میراکلسه راستش هیچی به ذهنم نمیاد که بنویسم
اصلن حسش نیست میگم من چند سال پیش خوزستان اومده بودم ولی خوب نمیشناختمت وگرنه حتما به شما یه سر میزدم
ممنون یگانه جان فعلا نمینویسم چون در مسافرت هستم
انشاالله بیا ما در خدمت هستیم😁
سلام عالی ببخشید من چند روز نبودم و نتونستم داستانت رو بخونم و کامنت بدم 🤍
مشکلی نداره یگانه جان
عالیییی بود
ممنون پارمیدا جان
❤❤❤❤❤
عالی بود من تست های دیگمم منتشر شده میشه بهش سربزنید
ممنون با کمال میل
من اینو منتشر کردم
ممنون لطفداری