
سلام دوستان گلم علی هستم امروز اومدیم با یک داستان جدید و جالب حتما خوشتون میاد چون براتون یکسوپرایز گذاشتم پس همین حالا که دارید میخونید حتمافالو کنید بریم سراغ داستانمون که هیجانم رفته بالا😇
(خب بچه ها برایاینکه داستان کسل کننده نشه به چند ماه جلو میریم که یعنی یک هفتهمونده به شروع جنگ بین زمینی ها و فضایی ها ) صبحاز دید مرینت : من و آدرین از خواب بیدار شدیم و لباس هامون رو با لباسهای معمولی نیست عوض کردیم و بعدش رفتیم پیش بقیه که صبحانه بخوریم و همه اومده بودن و وقتش بود که برای جنگ که یک هفته وقت داشته بودیم نقشه بکشیم ( دوستات لوکی هم پیششون هست ) آدرین : دوستان من همگیتون میدونید که یکهفته تا شروع جنگ باقی نمانده لطفا پس از صبحانه در اتاق کنفرانس حضور داشته باشید بعدش هم بقیه موافقت کردند و بعدش هم به انتقام جویان و مردان ایکس و لیگ عدالت هم زنگ زدند که به پاریس بیان از دید آدریانوس : بعد از نیم ساعت دیدم که ۳ جت در حیاط قصر فرود اومدند و لیگ عدالت و انتقامجویان و مردان ایکس اومدند طرف من و برمنتعظیم کردند امامن گفتم که لازمنیست ( دوستان در این داستان ثور نیست برای همینه که من آدریانوس رو گذاشتم )
آدریانوس : خدمتکاران افراد را به اتاق کنفرانس راهنملیی کن که بعدش هم افراد معبد های کشور های دیگه اومدن (دوستان افراد معبد میراکلس دارن و با معجون پرواز اومدن پاریس ) مرینت : پس از اینکه تمام قهرمانان زمین اومده بودند نقشه را شروع کردیم آدرین : دوستان قهرمان من میدانم که جنگ بزرگی در راه است برای همین شما را به اینجافرا خواندم تا بتوانیم با نقشه ای عالی حساب الهه مرگ و ارتشش را برسیم هر کسی که میخواهد فرماندهی بخش هایی از ارتش را بر عهده بگیرد اعلامحضور کند که لوکی و کاپیتان آمریکا و مارسل و سوپرمن دست هاشون رو بالا بردن آدرین : پسرم تو چرا برای فرماندهی بخشی از ارتش دستت را بالا نبردی ؟ آدریانوس : من نمیخوام فرماندهی بشم یکنقشه ای دارم میتونم بگم ؟ سوپرمن : چه نقشه ای ؟ آدریانوس : خیلی آسونه شما ها تماما در جلوی جبهه ی جنگ در برابر آنها مبارزه میکنید اما ۳ نفر دیگر با من میان بتمن : نقشه خوبیه ولی چه کسانی ؟ آدریانوس : پدر و مادرم و سوپرمن با منمیان امامن اولش با شما نمیام بعد از چند دقیقه میامچون ارتش الهه مرگ یک نابودگر هم دارهکه خیلی مرگ بار هستش و برای ارتش خوب نیست من ابتدا اون رو نابود میکنم و کمک ارتش میدم بعدش به کمک شما میام پدر و مادر و سوپرمن شما در مقابل دارک ساید و تانوس و الهه مرگ مبارزه میکنید در پشت جبهه آنها و اما فرماندهان جبهه جلو
جبهه جلو : لوکی جبهه چپ : کاپیتان آمریکا جبهه راست: بتمن و دیگر اعضای مردان ایکس و من و چند نفر دیگر هم جبهه پشت هستیم اما درمانگران به همراه کاملیا در قصر به مجروحان کمک میکنند پدر بزرگ گابریل و مادر بزرگ امیلی شما هم با استفادهاز میراکلس های طاووس و پروانه آموک و آکوما های خود را میسازید هر کدومتون ۵ تا بعدا قدرت هاتون رو تقویت میکنم و اما انت من هم باید غول پیکر بشه مبارزهی بزرگی در پیش هست همتون میتونید نظراتتون رو بگویید
تونیاستارک: نقشه ی فوق العاده ایبود آدریانوس : تنها باید تمام اسلحه های خود را بیاورید چون ارتش الهه مرگ بسیار قدرتمند و مجهز است مادر مرینت : بله پسرم آدریانوس: باید قصر نیز روی حالت A باشد تا با استفاده از بمبارانهوایی سفینهآنان را نابود کنیم تا نتوانند زمین را نابود کنند مرینت : باشه ولی میتونی یککاری بکنی آدریانوس : چه کاری مرینت : تو ۵ دقیقه بعد از شروع جنگ بیا آدریانوس : یک فکری براش میکنم همگی میتونید مرخص بشید

یک هفته بعد روز جنگ ساعت 6 صبح مکان بیابان گبی مغولستان از دید آدریانوس : امروز روز مبارزهبود و همه دیدن که سفینهالهه مرگ فرود اومد اما من توی آسمان بودم و داشتن ارتش الهه مرگ را بررسی میکردم و دیدمکه نابودگر هم در جلو بود مرینت : از دید من ارتش الهه مرگ خیلی قوی بود ما هم تعدادمون زیاد بود الهه مرگ : امروز کار شمارا یکسره میکنم میبینمکه پسرت نیست چی شده ترسیده آدرین : نه نترسیده گفتکه شما در حد اون نیستید الهه مرگ : واقعا شما در مقابل من ناچیز هستید 😈😈😈😈 آدرین: باشه بمباران راشروع کنید بعدش بمباران ها به سفینهالهه مرگ برخورد کردند و سفینش پوکید اما کسی داخلش نبود الهه مرگ : اشکالی نداره فوقش بر زمین شما حکومتم را شروع میکنم 😈😈😈😈 حمله ........... مرینتو آدرین همزمان : حمله ....... جنگ نفس گیر بود اما اون ها وحشیانه حمله میکردند که ناگهان تمام آسمانپر از ابر سیاه و رعد و برق شد که یکصاعقه محکم خورد توی زمین و تبر آدریانوس ما رو نجات داد و خود اومد روی زمین و زمان پر از رعد و برق شد و چشم هاش هم رعد و برق داشت
و گفت من رو ببرید پیش الهه مرگ با عصبانیت و داد الهه مرگ : فکر کردی برات دست خالی میام نابودگر برو سراغش نابودگر : چشم الهه مرگ آدریانوس : باشهاینکه چیزی نیست که با یک ضربه کل نابودگر رو ریختم به هم و سرش رو انداختمجلوی چای الهه مرگ و ترس رو به جونشون انداختم الهه مرگ: چی خودم میکشمت راست میگی بیا جلو دوستان الان مرینت و آدرین و همه اونجاایستادن و الهه مرگ با آدریانوس داره مبارزه میکنه از دید آدریانوس : اون خیلی قوی بود من هم قوی بودم ولی اون شکست بخور نبود که یهو اون با شمشیرش زد توی شکمم ولی من چیزیم نشد که یهو من بیهوش شدم کاملیا : نننننننننننه😭😭😭😭 مرینت : ننننه😢😥😰😨😭😭😭😭😱😭😱😱😖😣😣😞😓 آدرین : 😢 همشون : 😭 الهه مرگ : 😈😈😈😈خنده شیطانی آدریانوس : من کجا هستم ناشناس: اینجا یک مکان ملاقات هست منو به یاد نمیاری آدریانوس جوان آدریانوس: به یاد دارم در کودکی شما را دیدم شماپادشاه قبلی بودید همون مرد ناشناسهاسمش جیم جیم : بله چرا بهکمک خانواده و دوستانت نمیری آدریانوس: من نمیتونم اونها خیلی قوی آن من مثل تو نیستم 😔 جیم : آرهتو مثلمن نیستیاز من قوی تری که یکدفعه ای آدریانوس از اونجا خارج میشه و به زندگیبر میگرده اما میبینه که همه روی زمینافتادن و تسلیم شدن الهه مرگ منبرگشتم الله مرگ : باید مرده میبودی
که یکدفعه ای یک رعد و برق طلایی رنگ آدریانوس به الهه مرگ میزنه و کل ارتشش رو نابود میکنه و میره سراغ دارکشاید و تبرش رو میزنه روی شون دارکساید و کلی خون آبی از دارک ساید در میاد و بعدش دارک ساید میمیره بعدش که میره سراغ تانوس و کله اش رو از جامیکنه از بس که عصبانی و ناراحت بود که الهه مرگ میگه الهه مرگ : تو مایه تاسف هستی آدریانوس : نمیبینی همه رو نابود کردم تو رو هم نابود میکنم
که یهو الهه مرگ از قدرتش استفاده میکنهو آدریانوس به یککوه برخورد میکنه و کل کوه میریزهروی آدریانوس اما اون از اونجادر میاد و دوبارهرعد و برق طلایی رو به الهه مرگ میزنه و اونو میکشه و از قدرتش استفاده میکنه که همهشون بیدار میشن خب دوستان این پارت هم تموم شد اما بزنید صفحهبعد .......👈👈👈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام تست من منتشر شده خوشحال میشم بهش سر بزنی
حتم سر میزنم
عالی بود
ممنون لطفداری
سلام دوستان این پارت ۲۲ داستان هست ببخشید شرمنده ام باید منتظر بمونید چون تستچی گفته تا دو روز هیچکسی نمیتونه تست بسازه