
ژانر: درام، رومانتیک ❣️ .
مثل همیشه با صدای آلارم ساعتم از خواب پریدم .... اه... هیچوقت دوست نداشتم زود بیدار بشم ولی قانون خونمون بود..وقتی از رو تخت پاشدم پام گیر کرد به تخت و با مخ رفتم تو زمین. با غرغر از رو زمین با کلافگی رفتم تو حموم. وانو پر از آب گرم کردم و نشستم توش. چه حس خوبی! تمام خستگیم از بین رفت . بعد از حموم اومدم بیرون و رفتم جلو آینه. با حوصله موهای بلند سرمه ایم رو سشوار کردم و بالای سرم جمعشون کردم. من معمولا ارایش نمیکردم، نهایت ارایشم یک رژ لب بود. فقط واسه ی جشن ها و مراسم های خاص آرایش میکردم. خلاصه رژ لب صورتیمو برداشتم و به لبم زدم.
بعد از کلی فکر کردن که چی بپوشم چون پاییز بود و هوا سرد بود یک سوشرت و شلوار ورزشی گرم پوشیدم، کفش هامو تمیز کردم و پوشیدم. گوشیمو هندزفریمو توی جیب گرمکنم گذاشتم و ساعت یادگار مامانمو دستم کردمو از اتاقم رفتم بیرون. خونمون یک ویلای بزرگ دو طبقه بود . توی طبقه ی دوم چهار تا اتاق بود که یکیش مال من بود و یکیش مال مامان و بابام بود البته مامانم چند سالی میشد که بینمون نبود. خلاصه اون دوتا اتاق بعدی هم اتاق مهمان ها بود. طبقه ی پایین هم یک طرفش سالن غذاخوری و طرف دیگرش سالن پذیرایی بود. اتاق کار بابام طبقه ی پایین بود.
یکی از دیوارای اتاق کارش رو سرتاسر کتابخونه زده بود و کلی کتاب توش بود. من عاشق اون قسمت اتاق کارش بودم . همه میرفتم تو اتاق کارش و جوری غرق کتاب خوندن میشدم که زمان از دستم در میرفت. آشپزخونه هم با فاصله از اتاق کار بابام قرار گرفته بود. بابام... خلافکار بود اما نمیدونستم چیکار میکنه اما میدونستم ثروتش از همین راه بود. البته بابام یک شرکت هم داشت.
خلاصه توی بیرون از ساختمون ویلا، حیاطمون که بیشتر شبیه باغ بود، خونه ی خدمتکار ها، انباری و یک استخر قرار داشت. از پله ها پایین رفتم، خدمتکار ها با دیدنم سلام و صبح بخیر گفتن. منم با لبخند سلام کردم. آلیا یکی از چند تا خدمتکار خونمون بود ولی چون از بچگی با مامانش اینجا بودن، باهم دوست صمیمی شده بودیم.
بابام به خاطر من، خرج تحصیل آلیا رو داده بود و از بچگی با هم بودیم. آلیا دکوراسیون خوند و من کالت خوندم . بابام آلیا رو تو خونه ی خودمون استخدام کرد و واسه ی همین، دکوراسیون خونه و تزیین برای جشن ها و مهمانی ها به عهده ی آلیا بود.
منتظر پارت های بعدی باشید 🥰🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اصکی کار
کپی کار گزارش شد از اینستا کپی کردی
عالیه
لطفا پارت دومش رو بزارید دوباره
سلام پارت دومش رو نمیاره همش میزنه خطا