لیدی باگ فصل اول پارت دوم??

خب ذوستان اومدم با پارت سوم?? بچه ها درباره داستان بگم که اگه می خواین بخونین از پارت اول شروع کنین، اون کی داستانم دیروز گذاشتم داره برسی میشه و بگم می خوام یه داستان دیگه هم بزارم که درباره کلویی و لوکا هست?? لطفا درباره این پارت نظرت های قشنگتون رو بنویسید♡♡♡

از زبون مرینت: وای پسر مو هاش شبیه پسر چشم سبزه چه باحال، نه نه مرینت کلی پسر همین شکلی توی شهر هست که موهاشون شبیه ادرین باشه ارع ارع از زبون ادرین:وای پسر چشم هاش و مو هاش شبیه دختری که ناراحتش کردمه نه نه ادرین کاگامی هم همین طوریه ارع ولی خداوکیلی خیلی دختر جذابی هست(بچه ها ادرین پارت اول کاگامی رو می شناخته)??لیدی باگ خوب اسم شما دقیقا چیه امم کت نوار ارع کت نوار، کت نوار خوب اسم شما چیه امم اممم لیدی باگ لید باگ، تو دلم گفتم دلم می خواد بهش بگم بانوی من ??از زبون سابرینا : امروز کلویی ایوان رو خیلی مسخره کرد براش ناراحت شدم نه نه سابرینا کلویی دوست تو هست کار بدی نکره ارع ارع، خب یک دفعه ایوان به یک یز سنگی خیلی قدرتمند تبیدیل شد?

و می خواست که کلویی رو نابود کنه از زبون لیدی باگ وای این دیگه چیه خداا چرا سنگی ها کت نوار گفت کوامی من توضیح داد که ارباب شرارت وجود داره و با یک اکوما بود دقیاق نمی دونم. چی بود مردم رو شرور می کنه، لیدی باگ تیکی هم نه یهنی اممم کوامی منم گفت ارع گفت من باید اکوما رو بگیرم ولی من نمی دونم کجاست نمی دونم من نمی تونم من نمی تونم لیدی باگ باشم متاسفم کت، کت نوار:نه تو می تونی تو تو با این که شناختی ازت ندارم ولی می دونم تو خیلی میتونی قوی باشی ??لیدی باگ گفت تو اینطوری فکر میکنی!! نه نمی تونم ببخشید کت ??کت نوار هنوز که امتحان نکردیم میتونیم یا نه باید تلاش کنیم با می تونیم???

لیدی باگ شاید حق با تو باشه باید نلاش کنم یهنی تلاش کنیممم??خیلی خوب کت کوامی من توضیح داد تو یکقدرت خاص داذی که همه چیز رو نابود می کنه منم یه امم گردونه خوش شانسی (دلم می خواد بگم خررر شانسی??) بیا شروع کنیم پیشی ام میتونم بهت بگم پیشیی??کت نوار اره مشکلی نیست منم می تونم بهت بگم بانوی من ? لیدی باگ قرمز شدم و به اهم اهم افتاد و گفت می تونی بگی پیشی??

از زبان نویسنده:لیدی باگ تونست اکپما را پیدا کنه تو دسست ایوان بود لیدی باگ به ایون گفت که سلاح نابود کننده ات رو فعال کن کت نوار گفت دوست ندارم اسم سلاحم انقدر طولانی باشه بهتر بزارمش ام ام اهاا پنجه برنده?لیدی باگ گفت حالا هر چی پیشی بعد لیدی باگ بافسون خوش شانسیش رو

فعال کرد و یه طناب اومد فهمید باید با اون طناب ایوان رو ببنده، لیدی باگ ایوان رو بست و گربه ساه با پنجه برنده دست تخته سنگ غول پیکر رو خرد و خاک شیر کرد?لیدی باگ دهنش باز مونده بود?و بعد سریع اکوما رو گرفت و بعد گفت وقت خوب شده اکوما بعد پروانه رو ازاد کرد??

گربه سیاه گفت وای خیلی خفنه?و تو دلش گفت این مای لیدی منه???لیدی باگ گفت وقت رفتنه پیشی کت نواذ گفت می گم بانوی من میشه فردا ساعت ۸ همو ببینیم گفت باشه میام و بعد کت نوار دشت لیدی باگ رو بوسید ???لیدی باگ قرمز شد و بعد رفت، لیدی باگ گفت خال ها خاموش و بعد تیکی گفت گشنه و خستمه مرینتت? مرینت گفت امم نمی دونم شما کوامی ها چی می خورید ولی من همیشه تو کیفم ماکارون دارم می خوای تیکی گفت ارع?? و بعد یه لقمه اش کرد خورد??✋کت نوار تبدیل به ادرین شد پلک گفت ادرین دارم میمیرم گشنگی ادرین گفت پنیررر پنیررر من خیلی عاشق پنیرم

ادرین گفت باشه اون ور خیابون کلی پنیر بود پلک گفت یادت باشه خودم انتخاب می کنم??پلک به همه پنیر ها گفت نه نه نه توی اون وضیعت همه ی طرفدار های ادرین دورش جمع شده بودن?صاحب مغازه گفت این پنیر خراب شده بندازمش بیرون خیلی بوی گندی میده?پلک گفت ادرین اون جا رو من اونو می خوام ادرین گفت این پنیر که خراب شده ها?پلک گفت گشنمه اسکل خان گفت باشه باشه فقط عبانی نشو رفت گفت من پنیر توی دستتون رو می خوام صاحب مغازه تعجب کرد و پنیر رو داد به ادرین??

خلاصه که فردا شد ساعت ۷ بود و گربه سیاه رفت و اون جا رو کلی خوشگل و عاشقونه کرده بود ? خیلی جذاب شده بود گربه ساه یه دسته گل قرمز بزرگ گرفته بود تو دستش منظر بود و گفت کاشکی لیدی باگ من رو قبول کنه ?? بلاخره لیدی باگ اومد ??

خوب ببخشید وسط داستان کات کردم چون یه مسله مهم باید بهتون بگم، من توی این داستان می خوام از همون اول لیدی باگ و مرینت رو قوی نشون بدم و اینکهمی خوام بین پارت های ۷۸۹ لیدی باگ رو با کت خیلی صمیمی و عاشقانه کنم???

بنظرم غلط املایی خیلی کم بود نه?بچه درباره کلویی و لوکا هم بگیر بزارم یا نه???مرسی تا اینجا خوندی لطفا فقط با یک نظر نویسنده رو خوشحال کنه که پارت بعد رو سریع بزار????مرسیی