
سلام دوستان قسمت پنجم +۱۳هست بهتون اطلاع بدم ببخشید دیر شد لطفا نظر بدید لاولی ها?
با اینکه دیگه ۱۸ سالمون شده بود گفتیم چشم حتما می ریم، ??کلویی از سر جاش بلند شد و گفت ما که تا نیویورک اومدیم حداقل همه بریم خرید و سینما چطوره????اولین بار بود که هممون باهاش موافق بودیم گفتیم خب چون کلویی داره می گه حتما میریم و الیا گفت بیاین فردا شب تو پشت بوم پارتی بگیریم بازم گفتیم حتما الیا?? همه رفتیم بیرون اول رفتیم تو یک سیمنمای خیلی بزرگ و شیک ادرین گفت مرینت من برات حساب می کنم گفتم امم خب باشه ادرین?✋
رفتیم تو خدایا یک چیزی بگم باورتون نمی شه ولی شماره من و ادرین کنار هم بود :/خب بدم نیست می تونم احساسم رو بهش بگم، فیلم شذوع شد فیلم هیجانی و عاشقونه بود دوست داشتم ولی وسط فیلم چشمام بسته شد??
از زبون ادرین: وا یمرینت خوابش برده بهتره سرش رو بزارم رو شونه ام، وای چقدر مرینت سرش سبکه، لب هاش داشت می درخشید وسوسه شدم ببوسمش یک دفعه به خودم اومدم و مثل یک مجسمه شدم?فیلم تموم شد بلاخره دیدم چقدر گرممه مرینت رو با صدای اروم بلند کردم
و گفت بلند شو مرینت بلند شو چشماش رو اروم باز کرد و گفت وای ادرین فیلم تموم شد چه زود گفتم عزیزم ما یه فیلم دو ساعته دیدیم چی چی تموم شد??گفت امم بنظرم حق با تو هست، از زبون مرینت؛همه صندلی ها خالی بودن و فقط منو ادرین بودیم گفتم بریم ادرین، داشتیم از بین صندلی ها می رفیتم بیرون که یه بسه پاپ کورن بود و پاهام لیز خورد و افتادم ?ادرین هم دقیقا لیز خورد و رو من و ? یکی از کارمند ها گفت اینجا خونتون نیست که همین جوری می افتین به جون هم دیگه
واقعا که بچه های این دور زمونه چرا همشون این جورین رفتیم بیرون و ادرین خندید و گفت?گفتم چرا می خندی ?گفت بنظرم باید به این لیز خوردن پاهای تو عادت کنم ها??گفتم خخخ معذرت می خوایم کلویی گفت خب دیگه بستونه ?بریم خرید به قول معروف دخترا با دخترا پسرا با پسرا حالا پراکنده شین همتون?????
پسرا یک ظرف رفتن ما هم یک طرف رفتیم توی فروشگاه خیلی خیلی بزرگ و فانتزی لباس های همه رنگی لباس های ماجراجویی در پاریس(حس کردم که الان دارم تبلیغ تلویزیون می کنم??)لباس های شیک و کلی چیز های دیگه پر از کفش های پاشنه بلند ورزشی محلسی فانتزی دخترونه منو الیا دیدیم هیچ کس کنارمون نیست هموشن پرا کنده شده بودن?الیا گفت فقط بریم مرینت فقظ بریم اوکی گفت چشم حتما رفتیم تو????????????
من یک لباس قرمز کوتاه با گوشواره های سفید بلند و یه کفش مشکی پاشنه بلند خریدم و الیا هم لباسی که الی اسمونی بود با کفش پاشنه بلند ابی و گوشواره مشکی برداشت دوتامون شده بود مثل پرنسس ها???از زبون ادرین منو بچه ها رفتیم توی فروشگاهی که پر از کت های باکلاس وجوون پسند بود رفتیم من یه کتی برداشتم که مشکی بود و توی قسمت های جیبش از پر های مشکی کار شده بود برداشتم و نینو هم رفت تو قسمت لباس های اسپرت دو تامون خیلی خفن شده بودیم ??
دیگه لباس هامون رو بسته بندی کرده بودیم الکس گفت بچه من حساب می کنم، همه گفتیم نه این چه حرفیه الکس گفت با من بحث نکنیم داداشا?دیگه داشتیم به شهربازی نزدیک می شدیم یه بچه اومد جلو مون گفت من می تپنم اسم اول عشقتون یا کسی قرار عاشقتون بشه رو پیش بینی کنم برای همه درس درومد نوبت من شدم نوشته شده بود M گفت یا L در واقعا تو هردپتاشون رو دوست داری، باوردم نمی شه این که اول ایم مرینت هست یهنی چی??L که اول ایم لیدی باگه من حتما عاشق لیدی باگم شک نکن دخترا رسیدن
مرینت رو دیدم دستاش پر بود و داشت بهم لبخند و سلام می کرد و منم بهش سلام کردم و لپ هام گل انداخت مرینت ارایش کرده بود خیلی زیبا تر شده بود رفتیم تو شهر بازی
خب مرسی تا این قسمت خوندین متشکرم و معذرت خواهی می کنم دیر گذاشتم امیدوارم نظر بدید خدافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود فقط زود به زود بزار
الکس دختر نگاه به قیافش نکن
تازه قرار بوده الکس توی تیم کلویی وسابرینا باشه بااسم ویکتوریا
قرار بود. حالا که نیست