
خوب سلام سلام کیوت هت ببخشید دیر گذاشتم معذرت می خواهم کلا فقط درس می خواندم کلاس هم انلاین شده باید کلا انلاین باشم یعنی اصلا حتی نمی تونستم برم با دوستان چت کنم ولی الان گفتم هر طور که شده پارت پنجم رو بزارم✋??حتما در مورد مومو هم شنیدین منکه خیلی ازش می ترسم مواظب باشید عزیزان من اون یکی داستان رو نمی توانم فعلا بزارم ولی بعد این پارت سعی می کنم بزارمش نه نه حتما می زارم?✋
از زبون مرینت وای نمی دونم چرا ادرین سرخ شده داداشم پر بود حتما برای فردا لباس گرفته خب بهر حال گفتم بچه فقط بریم تو خب گفتن باشه از زبون نویسنده وای نگم براتون چقدر شهربازی بزرگی هست خیلی بزرگ خیلی خوشگل از زبون مرینت رفتیم تو نگم براتون من مردم فقط تازه خیلی هم شلوغ بود اول رفتیم عکس دوستانه بگیریم همچون جمع شده بودیم خیلی باحال بود من کنار الیا وایسادم ادرینم کنار نینو وایساده بود و مکث ?جذاب شده بود همون انداختم بعد همه عکس دو نفره گرفتن فقط منو ادرین تک تنها بودیم الیا نینو و بچه ها گفتن خوب شما فقط موندیم برین یک عکس خوشگل بگیرین رفتیم ادرین دستش رو انداخت دور کمرم و گفت معذرت می خواهم مرینت عکاس می که گفتم نه بابا (ترانه ادرین داداشم این چه حرفیه ما ادم های انسان دوستی هستیم
رفتیم پشمک ابی صورتی گرفتیم خیلی خوجمل و خوشمزه بودن قایمکی به نیکی هم دادم گفت مرینت برای منم یکی بگیر گفتم تیکی جونم پشمک به این بزرگی رو توی این کیف یک ذره ابی چطور جا کنم گفت اهل راست میگی خب کوچولو کوچولو بزار دهنم خندیدم گفتم باووشهه ??? رفتیم پیش دلقک کلی خندوند منو باحاله??از زبون ادرین چای مرینت چقدر قشنگ می خنده مثل لیدی باگ چی چی داری می گی ادرین نه نه نه لیدی باگ خیلی خوشگل ت می خنده ارع ارع از زبون مرینت ادرین بهم خیره شده بود رومو کردم اون ور و گفتم الیا بیا بریم اون طرف رو? و برای بچه ها بلیط بگیریم ،گفت باشه خودم بلیط براشون گرفتم و همه ای دخترا تو دو واحدشون نشستیم پسرا هم مثل ما بودن خیلی باد خنکی میومد? پیاده شدیم باحال بود و همه ازم تشکر کردن?ما دخترا گفتیم می خوایم بریم رو????پسرا گفتم ما براتون حساب می کنیم خوش حال شدیم و رفتیم تو من رو یه قرمزش سوار شدم و الیا هم کنارم رو ابی(بنظرم مرینت پرسپولیسی هست و الیا استقلالی?افرین مرینت رو من رفتی که عاشق پرسپولیسی??)خیلی باحال بود و ادرین هم داشت می خندید??
جولیا گفت خوب بسته بیاین بریم سوار??بشیم ??رفتیم سوار شدیم من کنار نینو نشستم و ادرین هم کنار الیا ما او بودیم و ادرین و الیا پشت سر ما نشسته بودن ?راه افتاد ویییی من خیلی ترسیده بودم رفتیم بالا خبرییییییی بالا خیلی خیلی بالا???و بعد مثل جت سر خورد پایان مثل موج دریا بود ویسی?شاید یک چیزی بگم باورتون نشه ولی ادرین و نینو هم داشتند جیغ می کشیدند???? توی اون موجداخری که خیلی بلند بود یه دوربین عکاسی بود از ما چهار تا عکس گرفت?? بلاخره بلاخره بلااااخرههه تموم شد ???
همه پاهامون داشت مثل .......... می ارزید خیلی خیلی ترسناک بود?ههممون رفتیم یک اب معدنی گرفتیم گفتیم خوب برمی سوسیسبزنیم بر بدن ها همه گفتن اره جز دو نفر اونا اون کیلویی و سابرینا بودن گفتن خیلی مسخره است ما میرویم استیک می خوایم?رفتن ایوان گفت بچه ها من دوران ابتدایی یک دو سالی ابنجا بودم هنوز یادمه کنار دریا یک سوسیس فروشی هست که نگم براتون)بچها بخدا من نیویورک نرفتم بدونم دریا هست یا نه اگه نیست ما تصور کنید هست??،گفتیم ایوللل رفتیم ایوان گفت چون من اوذدمتون خودم براتون میخرم???
سوسیس فروش گفت تو تو تووو ایوان پسر ...... نیستی)بچه ها من نمی دونم اسم مامان ایوان چیه خودتون یه اسم بگید برای مادرش) گفت ارع ارع خودمم پسر ....... هستم گفتم واقعا به خاطر همین مجانی به خودت و دوستان سوسیس به دلستر می دم به یک زوری قبول کردیم کنار دریا نشستیم هممون خوردیم و لذت بردیم و بعد تشکر کردیم و بعد دراز شنیدیم رو مایه های سرد خیلی باحال بود ماه کامل بود خیلی شب خوبی بود با بچه ها داشتیم در مورد اینده حرف می زدیم خوش گذشت و برگشتیم هتل
امشب هم منو ادرین کنار هم خوابیدیم با کلی خجالتت و تا نخوابیدم ساعت ۵ اینا بود که دو دامون چشمامونو رو بستیم و صبح بلند شدیم ادرین از تخت افتاده بود بیرون? گفتم ادرین چرا رو زمینی نکنه که به خاطر من رو زمین خوابیدی وای معذرت می خواهم?گفت نه مرینت عزیزم نه باید بهت بگم که خیلی بد خوابی ۱۰ دقیقه پیش با پا زدی تو شکمم و گفتی نههههه برو من گوش واره نام رو بهت نمی دم?گفت اهم اهم واقعا معذرت می خواهم ادرین این گوش واره ها رو یه مردی خوب بهم هدیه داده اره?
لباسامو نو پوشی دیم امروز لباس ابی اینچنین رو پوشیه بودم و ادرین هم یک لباس سفید ابی پوشیده بود امروز مو هام رو دم اسبی درست کردم و ادرین هم یکدفعه بهم گفت مرینت خبرییییییی زیبا شدی?ازش تشکر کردم و گفتم مرسی عشقم نه نه منظورم اینکه مرسی دوست خوبم ?
گفت خب باشه بیا بریم پایین رفتیم امروز مافین توت فرنگی هم بود خیلی خوشمزه بود الیا گفت دختر انگار لباساتون رو ست کردین گفتم نه بابا ? امروز باید می رفتیم تابلو های نقاشی های معروف رو می دیدم
شاید باورتون نشه حتی تابلو منو کت نوارم اونجا بود خبرییییییی خوشگل بود الیا ۱۰۰۰ تا ازش عکس گرفت خیلی حال کردم باهاشون?
دیگه هر جور بود شب شد بالا رو الیا خیلی خوشگل و مجلسی کرده بود دیجی هم بود دقیقا شبیه پارتی شده بود خیلی خیلی خیلی خوشگل بود الیا گفت بریم اناده شیک و دل ببریم من لباسم رو پوشیدم کفش هام خیلی ناز بودن گوش واره های خوشگلم هم انداختم مو هام هم دیگه بلند شده باز گذاشتم و تا رو باسنم میمون خیلی خیلی از خودم خوشم اومده بود آرایش هم کردم الیا خیلی خوشگل شده بود پسرا از قبل اناده شده بودن و رفتن بودن بالا
از بچه ادرین واییی خیلی خوشگل شده خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوشگل شده مرینت خیلی زیاد وای خدایا???از زبون مرینت شاهزاده ام شاهزاده ام خیلی خیلی خیلی خیلی جذاب شده ?
بچه ها متاسفم این قسمت +۱۳ نیستش ولی قسمت بعد هست لطفاً فقط ۱۳ به بالا بخونه مرسی معذرت می خواهم دیر گذاشتم
باییییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
های گایز به خدا ۳ بار گذاشتمش دیگه تست چی داره میره رو اعصابم ??
قبول نکرد پارت شش رو? ولی داره پارت هفت رو قبول می کنه ?✋
اگر قرار دادی پس کو
بچه ها عزیز باور کنید عزیزان من پارت ششم و هفتم رو گذاشتم نمی چاپه??
بچه ها من پارت بعد رو قرار دادم و منتظرم اپلود بشه
چرا حتما بالای 13 بخونه
???
سلام داستانت عالیه ولی پارتات رو زود زود بزار وگرنه داستانت از مد میفته هرطور یه قسمتش رو بزار داستانت عالیهههههههههههههه من عاشقشم لطفا اون یکی داستانت هم ادامه بده
چشم فردا می تونی بخونید ?