
خب بچه ها اینم از اون داستان دومی ای که گفته بودم ✨
جونکوک : بخاطر اینکه کمپانی قرض و قوله بالا آورده مجبور شدیم از خونه ای که مال اعضا بود بریم بقیه رفتن پیش خونواده هاشون یا خونه گرفتن ولی چون خونواده ی من داخل سئول زندگی نمی کردن و نمی خواستم نگرانشون کنم باید دنبال یه خونه نزدیک به کمپانی بگردم به چند تا بنگاه سر زدم ولی هیچکدوم نزدیک کمپانی نبودن خواستم برای آخرین بار شانس مو امتحان کنم پس دلمو زدم به دریا وارد بنگاه شدم یه دختره لنگاشو رو میز بود و هدفون تو گوشش بود و خعلی کیوت خوابیده بود رفتم سمت میزو ...
یه تقه به میز زدم بلکه از خواب نازش دست بکشه ولی ول کن خوابش نبود پس صدامو صاف کردمو گفتم : ببخشید خانوم 😐 ولی انگار نه انگار خم برو نیاورد ایندفعه هدفنشو در آوردم که گفت : نکن مامان 💔 منم گفتم : ببخشید خانوم من مادرتون نیستم🤨 چشماشو نیمه باز کردو باز بستو گفت : آهان ببخشید بله بفرمایید 🌠 تو دلم گفتم : حداقل لنگاتو ( پاهاتو ) از رو میز بر میداشتی 🎤 ولی به خودم مسلط شدمو گفتم : سلام من دنبال یه خونه نزدیکه کمپانی بیگ هیت هستم همچین خونه رو می تونید واسم پیدا کنید ؟ دختره گفت : یه مقدار سخته چون اون منطقه تجاریه ولی یه خونه هست اما یه مشکل داره ...
البته یه مشکل که نه چند تا مشکل من گفتم : ببخشید میشه بگید چه مشکلی ؟ گفت : صابخونه یه دختره که هم سن و سالای منه و خودش تو زیر زمین زندگی میکنه و خونشو گذاشته واسه اجاره البته به خاطر اینکه وضع مالی خوبیی نداره تا اینجا مشکلی نیس اما مشکل اساسی اینه که دختره گفته یه قرار داده دوماهه تنظیم کنیم و اگه که از مستجر راضی باشه یه قرار داد یه ساله می بنده با این مشکلی ندارید ؟ دارید ؟ 🤨 منم گفتم : نه مشکلی نیس فقط کی می تونم خونه رو ببینم ؟ یه پوزخند زد که معنیشو نفهمیدم و گفت : فردا
گفتم : باشه پس راجع به پولش هم همون فردا تصمیم می گیریم و خدافظ گفت : بسلامت ✨ آنید ( شخصیت دختر ) : پسره ی یالغوز خوابه منو به هم زده بعد میاد میگه اون خونه ی خوشگلتو می خوام 😥 فک کردی خیال کردی گل پسر یه پوستی من از توی بچه سوسول بکنم 😏 و به ادامه ی خوابه خوشگلم رفتم ✨ کوکی : خوشحال و با نیشی باز که از زیر ماسک دیده نمیشد رفتم یه جای خلوت و
و به جین هیونگ زنگ زدم و بوقققققققق دهم جواب داد و با یه صدای خسته گفت : بنال پسرم که باید یه چرت بخوابم 😐 منم با صدایی که شیطنت و خوشحالی توش موج میزد گفتم : شمام رو دست یونگی هیونگ زدینا 😂 یکم مکث کردو بعدش گفت: زر نزن بچه فقط به تعریف 😐 گفتم : چیو 🤨 گفت : اینکه چرا کیِفت کوکه اوا خودتم که کوکی 😂 ماجرا رو تعریف کردم که جین هیونگ گفت: حالا شیطون واسه دختره خوشحالی یا واسه خونه ...
لایک و کامنت و فالو فراموش نشه 🙃👐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییی❤❤
ممنون
😂😂واسه دختره خوشحاله یا خونه ؟😂😂😂
عالیییییییییییییییی برم پارت بعد رو بخونم 🏃 🏃
🤭😁
پارت دوم منتشر شد ♥
واییی خیلی باحاله پارت بدش رو هم بزار 😆😍
باشه 😇
عالی بید:)
قسمت بعدی رو بزار پلیززززز🙏💜
فک کن جالب بشه:/
سپااااااااس
پارت بعد تو صف بررسیه
😐💜
عالی بود زودی پارت بعدی رو بزاریا وگرنه دق میکنم🥺😢
خدا نکنه دق کنی پارت بعد تو صف بررسیه 💜
عالی بود لطفا پارت بعدی
ســ💜ـــپاااااااس