اینم از قسمت دوم
از خواب بیدار شده بودم و دیدم صبح شده بود دیدم دور برم کلی سکه و پول ریخته شده بود با خودم گفتم دارم خواب میبینم بعد دیدم هر کی جلوم رد میش یه سکه میندازه بعد دیدم که مردم دارن فکر میکنن من یه آدم فقیر و بی پول هستم بعد من خیلیییییی خجالت کشیدم و همه ی پول هارو جمع کردم و دویدم سمت یه فروشگاه لباس و یه دست لباس گیر آوردم بعد رفتم خونه لیا چون خیلی به خونه ی ما نزدیک بود بعد در زدم و مادرش در رو باز کرد و سلام کردم و رفتم بالا که دیدم یکی تو اتاقش بود...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
زودتر بزار عالیه
چشم قسمت بعدی رو وارد کردم ببینم کی منتشر میشه?
بزار بعدی رو لطفا
عالی بود
عالیه
??