با مدیر برنامه هام تماس بگیر ۳

خلاصه که خیلی ناراحت بلند شدم تا عصر کارمو کردم، عصر وقتی کیفم رو نگاه کردم متوجه اون دست‌بند شدم و گفتم حالا که اون نیامد پیش بگیر من دستم می کنمش دستم کردم و رفتم کافه رفتم سر میز چهار ی آقایی بود رفتم و سوارشش رو گرفت ی قهوه می خواست یکم بعد سفارشش آماده شد شانس من وقتی داشتم می بردم براش دام لیز خورد و ریخت روش خلاصه با هزار التماس و خواهش راضیش کردم به رییس نگه و قرار شد گرون تریت قهوه ی کافه رو به حساب من نوش جان کنه ع*و*ضی

بالاخره سرویس آخرین مشتری رو دادم رفتم وسایلم رو برداشتم که برم جلوی در مغازه با ی آگاهی برای استخدام مدیر برنامه رو به رو شدم که چسبیده بود به شیشه مغازه به زور کندمش و با خودم بردم و تا رسیدن خونه براشون ایمیل فرستادم از ذوق تا صبح خوابم نبرد یعنی میشه ی کارمند تمام وقت بشم امر کارمند تمام وقت بشم اونوقت حقوقم می‌ره بالا و کلی چیزای دیگه اگر استخدام شدم باید برم لباس بخرم وایی خدا کنه استخدام شم تا صبح هر دقیقه ایمیلم رو چک کردم صبح هم بلند شدم آماده شدم و رفتم فروشگاه و شروع به کار کردم البته هر چند دقیقه گوشیم رو چک میکردم نزدیکای ظهر بود که گوشیم صدا کرد سریع برش داشتم

ایمیل بود ایمیل رو باز کردم و خوندمش بالاخره موفق شدم بالاخره ی کار تمام وقت پیدا کردم داخل ایمیل نوشته بود که با توجه به اینکه در دانشگاه خیلی خوبی درس خوندید و نمره های بالایی داشتید و سن تون هم مناسب هست بدون مصاحبه شما استخدام هستید.چقدر خوب شد حالا من استخدام شدم ی مدیر برنامه شدم اما وایسا مدیر برنامه کی شدم اسم کمپانی رو داخل گوگل سرچ کردم و فهمیدم ی کمپانی برای بازیگر ها و آیدل هاست یعنی مدیر برنامه بازیگر میشم یا آیدل خدا می‌دونه (هانی در مورد بی تی اس نشنیده چون تنها فکرش این بوده که کنار کنه)

خب باید برم خرید لباس چون این لباس هام مناسب ی کمپانی نیست پس بگذار تو این وقت آزادی که دارم برم خرید راه افتادم سمت ی مرکز خرید بزرگ که همه چیز داشت رسیدم واردش شدم اول از همه رفتم چند دست لباس رسمی خریدم بعد رفتم لباس معمولی مثل نیم تنه،شلوار و.... خریدم و رفتم کفش فروشی دوتا کفش اسپرت و دوتا کفش پاشنه بلند گرفتم بعد هم رفتم بدلیجات خریدم و چند دست لباس 👗 اینجوری(به بزرگی خودتون ببخشید فراموشی گرفتم یادم نمیاد اسمشون چی بود) و فروشگاه آمدم بیرون رفتم خونه خرید هامو گذاشتم و رفتم سمت کافه امروز هم مار کردم و آخر وقت استفا دادم و توصیه حساب کردم باید برم فروشگاه مواد غذایی رو هم توصیه کنم فردا که نمیشه پس فعلا فردا رو مرخصی میگرن بعد به رییس ام پیام دادم که مرخصی میگیرم اونم گفت نمیشه من گفتم باید بگردم گفت نمیشه گفتم پس من استفا میدم بعدا میام برا توصیه حساب بهانه ی خوبی برای استفا پیدا کرده بودم😂

برو بعدی چالش داریم

طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟