دوستان نظر های شما را میخوانم هر چی که باشن من ۲۰ تا مینویسم
صبح زود با صدای تیکی از خواب بیدار شدم بازم دیر شد ولی این دعفه دیگه خیلی دیر شد رو بالکن رفتم و گفتم تیکی دختر کفشدوزکی اماده و تبدیل شدیم به مدرسه رسیدم ولی دیر،? وارد کلاس شدم و
همهی میز ها بجز میز ادرین خالی بود و از خوش شانسی من این دفعه لیلا هم نبود??کنار ادرین نشتم و گفتم
ادرین گفت بعد مدرسه بیا خونمون کارت دارم خودم و خودت توی اتاقم می خوام?? یه راز بزرگی بهت بگم
مدرسه تمام شد دختر کفشدوزکی شدم از پنجره ادرین خواستم برم داخل که یهو ادرین اومد در رو باز کرد از زبان ادرین من که فقط به مرینت گفتم بیا نکنه وای نکنه اون
دختر کفشدوزکی باشه گفتم مرینت گفت مرینت کیه اروم بهش نزدیک شده تند یکی از گوشواره هاشو گرفتم نصف بدنش معلوم شد اون مرینت بود از زبان مرینت
وای نه چرا اخه حالا ادرین فهمید من کیم حالا چیکار کنم که یهو ادرین گفت پلگ بیا بیرون گفتم تو گربه سیاهی به حالت عادی تبدیل شدم
ادرین دستم رو گرفت منم دستشو گرفتم لبم رو به لباش نزدیک هیچی نمونده بود تا یه بوس زیبا هم دیگه رو بوسیدم که یهو ناتالی اومد داخل
ناتالی مات و مبهوت مونده بود که ادرین دستم رو گرفت و برد پیشش باباش گفت بابا ما همو دوست داریم
از خونه بیرون رفتیم به سمت بچه ها که امروز پیکنیک گرفتن همه قرار بود بیاین کلویی کاگامی لوکا و
همه مارو دیدن و ادرین گفت منو مرینت همه دوست داریم کلویی گفت کاملا مسخرست کاگامی قرنز شده بود و
الیا یه چشمک زد لوکا هم اومد در گوشم گفت مرینت واقعا برات خوشحالم
لوکا هم دست کاگامی رو گرفت و گفت ماهم همو دوست دارم
ادرین با خوشحال دستم رو گرفت منم که خیلی قرمز شده بودم دنبالش میرفتم ادرین رفت خونه ی ما گفت منو مرینت همو دوست دارم بعد بابای ادرین بهش زنگ زد و گفت بیا خونه به یه مراسم دعوت شدیم
ادرین گفت مرینت اناده شو یک ساعت دیگه میام دنبالت واسه مهمونی
اماده شدم با یه لباس قرمز و سیاه ادرین هم با کت و شلوار اومد دنبالم سوار ماشین شدیم و ادرین گفت میخوام به همه معرفیت کنم و
وارد شدم از فرش قرمز رد شدیم ادرین دستم را محکم گرفت خبرنگار ها گفتن این کیه ادرین هم گفت من این خانومو دوست دارم مرینت دوپنگ چنگ
وارد شدیم صندلی ردیف اول مال ما بود همه هی از ما صحبت میکردن مت قرمز شدم ولی ادرین عین خیالشم نبود
جشن مد تمام شد ادرین منو دم در خونه پیاده کرد رفتم توی اتاق تیکی اومد بیرو گفتم تیکی باورم نمیشه این حتی از ارزو هام هم بهتر شد
صدای گوشیم اومد هزار نفر پیا فرستادن همه بهم تبریک گفتن ادرین هم بهم پیام داد دوستت دارم من جوابشو دادم گفتم من بیشتر
شب خوابیدم صبح تلویزیون را روشن کردم دیدم اخبار میگفت تمام
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی عاشقانه هست یکم هیجانیش کن