لیدی باگ معجزه آسا 1

شروع از زبون مرینت: امروز با بچه ها به بستنی فروشی آندره رفتیم میگن که بهترین بستنی هارو برای عاشقا درست میکنه من که نمیدونم حقیقت داره یا نه چون عشقم با اون دختره کاگامیه و معلوم نیست که بتونم به اون برسم ☹ ولی باز امیدوارم همه بچه ها با کسایی که دوست داشتن اومده بودن و منم با لوکا اومدم .من لوکا رو دوست دارم ولی عشق واقعی من آدرینه تنها دلیل علاقه من به لوکا اینه که خوب منو میفهمه . همینطور که داشتم بستنی میخوردم لوکا برای من گیتار میزد ولی کل حواس من به کاگامی و آدرین بود اونها دست تو دست هم بستنی میخوردن و که یهو

دیدم کاگامی و آدرین هم رو بوسیدن? من نتونستم اون لحظه دووم بیارم بلند شدم و با گریه به خونه رفتم سعی کردم پدر و مادرم نفهمن که دارم گریه میکنم و سریع به اتاقم رفتم و بلند گریه کردم تیکی از کیفم اومد بیرون وگفت:مرینت چرا احساست رو به آدرین نمیگی و فقط غصه ی با بقیه دیدنش رو میخوری ؟ مرینت:خب من وقتی بهش میرسم نمیتونم حرفمو بزنم و به لکنت میفتم و نمیتونم حرفمو بزنم? دیگه مرینت حالش خوب میشه و درهمین حین لوکا (در ذهنش):مرینت گناه داره من درکش میکنم که چقدر سخته عشقت یکی دیگه رو بخواد و عصبانی میشه ? و هاک ماث اونو میبینه و میگه : پسری که نمیتونه ناراحتی عشقش رو ببینه بهترین فرد برای آکومای من .یه آکوما میسازه و همون حرف همیشگی بعد آکوما وارد گیتار لوکا میشه و هاک ماث به لوکا میگه : انتقام جو به تو قدرتی میدم که بتونی از کسی که به احساسات عشقت صدمه زده دفاع کنی در مقابلش معجزه گر کت نوار و لیدی باگ رو بده ولی به آدرین اگرست صدمه نزن فقط برای گیر انداختن لیدی باگ و کت نوار ازون استفاده کن انتقام جو (لوکا): قبوله هاک ماث

بعد از رسوندن کاگامی تا خونشون رفتن خونه تو اتاق توسط آدرین. از زبون آدرین(با پلگ ): امروز با کاگامی بستنی خوردم و با اون وقت گذروندم اون خیلی دختر خیلی خوبیه ،خوشگله، پلگ میپره وسط حرف آدرین و میگه : کی اون دختر چشم بادومی رو میگی ? بنظرم دبیر علومتون خوشگل تره? آدرین : هههه بامزه برو پنیرتو بخور پلگ . و ادامه میده :خانواده خوبی داره ،با ادبه، از همه مهم تر پدر با اون مهربونه و اون منو دوست داره ولی هنوز لیدی باگ عشق منه پلگ : هزاربار گفت اون کسی دیگه ای رو دوست داره .آدرین: هنوز یادمه پلگ ولی چکار کنم نمیتونم که به لیدی باگ بچسبم بهتره یک نفر رو داشته باشم داشتم حرف میزدم که انتقام جو اومد داخل و پلگ قایم شد.

انتقام جو:باید بابتکاری که با عشقم کردی مجازات شی و آدرین رو خشک میکنه و به ساختمون تلویزیون میره و روی تمام تلویزیون ها و لوازم الکترونیکی تصویر زنده خودشو پخش میکنه که آدرین بسته شده به بمب و میگه :لیدی باگ و کت نوار اگر میخواید این پسر زنده بمونه باید مرینت و معجزه آساهاتون رو بیارید و تحویل من بدید. مرینت هم وقتی میبینه سریع میگه : ?تیکی اسپوتس آن? و به کت پیام میده وقتی میبینه خبری از کت نیست معجزه گر ?روباه? رو میزاره و با معجزه گرش تبدیل میکنه و یک گربه سیاه و مرینت و کفشدوزک میسازه و خودش به نجات آدرین میره و وقتی بهش میرسه میبینه که اون.....

اون کاگامیه که به شکل آدرین در اومده و وقتی سعی میکنه اونو نجات بده میفهمه اون بمب تنها با شکست انتقام جو نابود میشه و به سمت ساختمان تلویزیون میره . در همین حین انتقام جو : لیدی باگ و کت نوار مرینت رو همراه با معجزه آسا هاتون بدید تا آدرین آزاد بشه .مرینت توهمی: لوکا این کارو نکن من نمیتونم تورو اینطور ببینم. انتقام جو : لوکا رفته فقط من اینجام . کت نوار و لیدی باگ توهمی وارد دو جعبه میشن و معجزه آساهاشون رو در میارن و به مرینت توهمی میدن

لیدی باگ واقعی : ?لاکی چارم? یه شمشیر گیرش میاد بعد از فکر کردن یه نقشه میکش و مرینت توهمی رو به اون نقشه تنظیم میکنه و بعدش

مرینت توهمی به سمت انتقام جو میره : بعد میگه میخوای آدرین رو بکشی ? انتقام جو :نه مرینت اون دقیقا پیش ماست . بعد یه آهنگ میزنه آدرین ظاهر میشه و مرینت توهمی میره و انتقام جو رو بغل میکنه بعد به لیدی باگ واقعی که پشت سره انتقام جو اشاره میده و گیتاره انتقام جو رو براش پرت میکنه و لیدی باگ اون رو میشکوونه و آکوما رو پروانه میکنه و همه چیز رو به شکل اول برمیگردونه

متوجه کاگامی و لوکا میشن و میفهمن که......

ببخشید هیجان کم بود حتما بیشتر میشه و حتما نظر بدید که بنویسم ادامه رو یا نه یا حدستون چی بوده حتما جواب این سوال رو بدید که کشف هویت داشته باشیم یانه ؟

امیدوارم خوشتون اومده باشه ???????