Spider man 8 the end

🔥چ...چی تو میدونستی؟ از کجا؟؟؟؟؟😨 🐙اونش به تو مربوط نیست😡💲پیترو بزار زمین. من خودمو تسلیم میکنم😞 🔥نههههههه 🐙اوکیه....ولی قبلش... #اون بیل بیلکای روی دست پیتر که باهاشون میتونست تار بزنه زو با بازوش داغون کرد 🔥آیییییی😖 #پرتش کرد اونور و مرد آهنی رو گرفت. حالا هردوشون ناتوان شده بودن. دکتر میخواست بره و مرد آهنی رو هم ببره. پیتر اومد یه حرکت بزنه که مرد آهنی آزاد بشه... ولی چون تار نداشت نتونست و دکتر پرتش کرد اونور. 🐙عنکبوت بیچاره😈 # و رفت...

🔥رفتم خونه. خیلی درد داشتم تارم که نداشتم. ولی باید مرد آهنی رو نجات میدادم. حالا باید چیکار کنم😔. تنها کاری که به ذهنم اومد این بود که برم آزمایشگاه و دستگاه تارم رو درست کنم. #پیتر میره خونه ولی نمی تونه اونا رو درست کنه. مچ دستشم درد میکرد.

برای همین تصمیم گرفت از رو ساختمونا بپره تا برسه به ساختمان شهرداری 🔥مطمئن بودم که اونجاست. برای اینکه میخواست از نورمن آزبورن انتقام بگیره. رفتم رو ساختمونا و هی از روشون میرفتم تا برسم. ولی چون میپریدم بعضی دفعه ها میخوردم زمین😣 ولی چاره دیگه ای نداشتم. بالاخره رسیدم و با صحنه بدی مواجه شدم😥😥😥

🐙میبینید مردم...ابر قهرماناتون هیچ کاری نمیتونن بکنن. اونا شکست خوردن و یکیشونم به من پیوسته😌 # آروم به مرد آهنی گفت اونو نابود کن. (نورمنو میگه) اگرنه هردوتونو باهم میکشم😠 💲ب...باشه.... 🔥نهههههه نمیزارم # پیتر میپره پشت گردن دکتر اختاپوس تا بازو هاشو از کار بندازه ولی بازم چون تار نداشت نتونست و دکتر همچین زدش که پخش زمین شد...

از زبان تونی: من از فرصت استفاده کردم و بهش اشعه زدم ولی اون انتظارشو داشت و با یکی از بازو هاش نزاشت بهش بخوره. ولی عوضش حالا دوتا بازو داشت. 🐙لعنتی😡😡😡😡 # دکتر با یکی از بازو هاش مرد آهنی رو گرفت و با بازوی دیگش...

یه تیغه فرو کرد تو سینه مرد آهنی😧 🔥سرمو بلند کردم و دیدم تونی زخمی شده و دکتر اختاپوس پرتش کرد پایین😰 فقط تونستم خودمو به لبه برج برسونم. دیدم که

یه نفر سریع تونی رو گرفت و گذاشتش رو یه ساختمون دیگه و بدو بدو از ساختمون میومد بالا. خوب که دقت کردم دیدم لباس مرد عنکبوتی پوشیده. صبر کن ببینم😲 نکنه اون مایلزه؟؟!!!😧 آره خودشه😃 مایلز! 🏈سلام پیتر 🔥اون دوتا بازو بیشتر نداره. ببینم چه میکنی😁 🏈حله... مایلز با اون میجنگید منم راهنماییش میکردم. تا اینکه دیگه خودمم دست به کار شدم. رفتم پشت سر دکتر و تو یه فرصت مناسب پریدم روش و اون بازو های لعنتیشو از کار انداختم و مایلز هم با یه لگد کارشو ساخت. 🔥تموم شد دکتر. تو شکست خوردی. # یهو پیتر یاد مرد آهنی افتاد و رفت پیشش. 🔥تونی...تونی😢 💲پ..پیت...پیتر من...من متاسفم که ن..نمیتونم پیشت با....باشم 🔥نه این حرفو نزن. الان میریم پیش دکتر و تو خوب میشی😢 💲نه پیتر....دیگ....دیگه کار از کار گذشته...من دیگه رفتنی ام....پیتر من...من... # و چشماشو بست. 🔥نه...نههههه مرد آهنی لطفا😭😭😭 نباید اینجوری تموم شه😭😭😭😭😭😭😭 🏈پیتر اونا اومدن. 🔥کی...کیا؟

🏈کرکس و الکترو 🔥چی؟ اه اونا رو یادم رفته بود.....یه نگاه به تونی کردم و گفتم: ببخشید که نتونستم کمکت کنم😭 و اون دوتا رسیدن ⚡ما نمیتونیم شکستشون بدیم. پس میفرستیمشون توی دروازه چهار عنصر 🔪موافقم. از زبان🔥:اومدیم بریم سمتشون که یه دروازه جلومون باز شد و ما رفتیم توش 🏈فکر کردید تنهایی میریم؟ # و مایلز تار زد به اونا و اون دوتا هم اومدن.....🔥یه دفعه به خودم اومدم دیدم تو یه جای خاکیم و چهار نفر اونجان. یه دفعه همه جا سیاه شد و دیگه هیچی نفهمیدم...

هار هار هار فکر کردید من اینجوری تمومش میکنم که بگه: و به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کردن》نخیر. همشونو کشتم😝 ولی فصل دومم یه جورایی به این فصل مربوطه. تو نتیجه هم چالش داریم. دیدین تو این فیلما وقتی یه فصلش تموم میشه یه تیکه از فصل بعدیشو میزاره؟ حالا منم همینکارو میکنم بزنید بعدی::::::::

ناشناس: همینجوری از بین جنازه ها رد می شدم. اینجا همونجایی بود که.........میگفت (نمیگم کی😝) ولی اون چهار تا نیستن. باید پیداشون کنم...