
اینم پارت پنج . اگه از داستان خوشتون اومد بگین. درباره پارت چهار هم باید بهتون بگم که من از قبل گفتم اولاش مسخرست ولی جالب میشه. این تست صحیح و غلط نداره. امیدوارم لذت ببرید. خوشحال میشم نظر بدید
از زبان کت نوار/ ادرین یکدفعه بهوش اومدم و احساس کردم تازه دارم متولد میشم که یه درد ناجوری تو بدنم پیچید و منم پیچیدم به خودم از درد.
از زبان لیدی باگ: برگشتم برج ایفل و یکدفعه ادرینو روی زمین دیدم هنوز باورم نمیشد اون ادرین باشه گربه سیاه شوخ طبع و بازیگوش بود ولی ادرین یه پسر اروم و بی دردسر. اما الان این مهم نبود دویدم سمتش .
لیدی باگ: کت نوار حالت خوبه؟ ? ادرین/کت نوار: نه اصلا لیدی باگ: تو واقعا ادرینی یا اینجا دوربین مخفیه؟ ادرین: نه من ... کت نوارم.... اخه من .... به عنوان یه مدل باید خوب و متین رفتار کنم .... اما ... وقتی کت نوارم... همه چی راحته منم خودمو ول میکنم. تو ... چرا تعجب... کردی؟ لیدی باگ: ام... من .. چیزه... یعنی ... باید درمانت کنیم ... اره اره زود باش. میتونی بلند شی؟ ادرین : فکر کنم لیدی باگ : خب امتحان میکنیم بیا دستمو بگیر? ادرین: ممنون. اومد بلند شه که آخش رفت هوا . لیدی باگ: باشه باشه الان بلندت میکنم ??♀️ ادرین: واقعا متاسفم لیدی من?
لیدی باگ ادرینو بلند کرد و برد بالای یه خونه نزدیک شیرینی فروشیشون. لیدی باگ: زود برمیگردم راستی حال کوامیت خوبه؟ پلگ : اره ولی با یکم پنیر کممبر بهتر میشه. ادرین : میدونی اخه اون کوامی نیست اون یه شکمه. پلگ:? لیدی باگ: باشه زود برمیگردم تا اون موقع یه تیکه پارچه در اورد از تو یویوش داد به ادرین لیدی باگ: جلو خونریزیتو بگیر. ادرین : ممنون لیدی من لیدی باگ:☺️
لیدی باگ رفت خونشون برگشت به حالت عادی یکی از کیفاشو برداشت و توش : پنیر کممبر برای پلگ ، جعبه کمک های اولیه برای ادرین و یکم غذا برای هردوشون و یک ماکارون برای تیکی برداشت. تیکی: مرینت مرینت : بله تیکی تیکی: حالا که گربه سیاه همون ادرینه تو میتونی دوستش داشته باشی مرینت: نه تیکی اون موقع اگه تغییر رفتارم رو ببینه چی؟ میگه تو ادرینو دوست داشتی؟ بعد منم میگم نه اونم هی میخواد گیر بده که هویت منو بدونه
تیکی: شاید اینکارو نکنه مرینت مرینت: از کجا میدونی؟ تیکی: تا نکنی نمیفهمی مرینت : باشه تیکی فعلا بیا تبدیل شیم. تیکی اسپوتس آن. و رفت پیش ادرین .
بچه ها این چاقوی عمیق نخورده بخاطر همین هنوز زندس یا وگرنه تا الان میمرد?
ادرین: اون نگهبان معجزه اساهاس پس مشکلی نداره هویت منو بدونه پلگ: یعنی دلت نمیخواد هویتشو بدونی ادرین: چرا اما وقتی خودش ... خب .. نمیشه. پلگ : وای تو چقد باشعوری ادرین:?
ادرین: اوناهاش داره میاد پلگ : اره هم بانوی تو هم حبه قند من ادرین: به نظرت بهش پیشنهاد شام بدم؟ پلگ: و مثل هر بار دیگه رد کنه ؟ باشه اگه فکر میکنی فرقی میکنه بگو لیدی باگ اومد رو پشت بوم و کیف رو باز کرد لیدی باگ: پلگ میخوای بهتر شی؟ پلگ:??
و پنیرو بهش داد . لیدی باگ: اما الان نوبت صاحبته ? ادرین صاف نشست . لیدی باگ رفت که زخمشو ببنده و مشغول صحبت شدن. ادرین: مشکلی نداره حالا که هویت واقعی منو میدونی به افتخارش یه شام بخوریم؟
لیدی باگ: کیتی میشه لطفا? ادرین: باشع لیدی باگ: اما شاید در اینده ادرین: یعنی میشه? لیدی باگ: واقعا اصلا درد نداری؟ ادرین : مگه میشه لیدی من پیشم باشه و من غم و دردی داشته باشم.
لیدی باگ : ممنون گربه ولی الان میخوای به خانوادت چی بگی؟ چون بابات خیلی بد اخلاقه. ادرین: چی؟ تو از کجا میشناسیش؟ فقط هم کلاسیام از بداخلاقیش خبر دارن. لیدی باگ: من .... ام.... ببین من .... من...
ادرین: وقتی تو به حالت عادیت برمیگشتی مرینت ظاهر میشد . و وقتی مستر گرین اومد تو اون پایین بودی تو مخفیگاه و من اصلا نتونستم بپرسم مرینت چی شد تو .... تویی.... تو مرینتی. لیدی باگ: نه ...نه ... نه اینطور نیست من.... من دوست مرینتم. ادرین : نه تو خودتی . تو مرینتی . لیدی باگ : نه ... ببی... تا اومد حرف بزنه ادرین گوشواره هاشو در اورده بود. مرینت:? ادرین:?
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سوتی در حد...??
سلام سازنده تست هستم . ممنون بابت نظرات . سعی میکنم روزی یک پارت بگذارم. اگه طول کشید متاسفم بابت نظرات پارت قبلی تصمیم گرفته بودم دیگه نذارم.?
خیلی عالی بود دستت طلا?????????