اینم قسمت 14 که منتظر بودید تمام نظرات رو خواندم و سعی کردم در داستان آن را تاثیر بدم نظرات فراموش نشه
از چشم آدرین : کاگامی درو باز کرد و بهترین لحظه زندگیم گند خورد توش مرینت سریع ازم فاصله گرفت گفت :سلام ...سلام ...چیزه ما داشتیم چیز میکردیم ...یعنی ...ما ....ماچیزه ...راستش کاگامی پرید وسط حرف مرینت و گفت:میدونم خودم دیدم بعد روشو کرد به من و گفت:ادرین حالت بهتره؟ من تا اومدم جواب بدم کاگامی گفت:من میدونم زندگی تو با مرینت شادتره و الانم فقط اومده بودم بگم من و مامانم میخوایم برگردیم ژاپن پس خدانگهدار ادرین و بعد رفت و درو پشت سرش بست مرینت همینجوری مونده بود من گفتم :کاش خودم بهش میگفتم منو تو با هم دوستیم? مرینت گفت :دلم براش میسوزه? من گفتم: اما میدونم کاگامی درک میکنه و بعد دست مرینت رو گرفتم و اروم کشیدمش سمت خودم که دردش نیاد ولی مثل اینکه موفق نبودم?
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
به نظر من دختره
داستانت عالیه عزیزم به حرف اونایی که میگن بده گوش نکن و به کار خودت ادامه بده
گربه سیاه تقلبی بوده
خیلی عالی بود قسمت بعدی رو بزار خیلی خیلی خوب بوب بود
اه یه هفتس وایسادیم دیگه بزار ۱۵ لامصبو مگه چقد طول میکشه نوشتنش
۴ روز گذشت انقدر زجرمون نده بزار دیگه من دارم دیوونه میشم
قسمت 15 رو زودتر بزارید?
ن خدايى چجورى؟؟؟؟
من تست ميراكلس ميزارم انقدر طرفدار نداره
15 کی میاد پس زود به زود بزار
آخه چجوری انیمیشنش رو بسازه؟ بابا نویسنده است فیلمساز که نیست مگه اینکه یه تهیه کننده و فیلمساز پیدا کنه که داستانش رو براش فیلمسازی کنن که البته بعید میدونم ولی بنظر منم اگه بشه که عالی میشه?