ستآره‌هآ‌در‌چشمآن‌تو‌ست

ستآره‌هآ‌در‌چشمآن‌تو‌ست

ستاره ها در چشم توست.. همان لحظه که تاج برتری را برسر خود میگذاری.. همان لحظه ای که شکوه و زبایی ات چشم دنیا را کور کرده است.. تو درپی خودی و جهانی را هم در پی خود میکشانی..چشمان مانند اهوی توست که مرا با تو میکشاند..اری.. تو.. شاداب و زیبایی..

ای تو که دنیا را از بری.. بگشا برای دلم دری.. ای تو که انچه مینوازی از خود.. برایم بنواز.. میخواهم شادابی جهان را در نواختن تو در یک نوار کاست بشنوم..اری که نواختن تو زیبا ترین موسیقی جهان میشود

میخواهم غرق در ابریشم مویت و غرق در شمع دلت باشم.. میخواهم برای لحظه ای غرق در دنیایت شوم.. گر تو دریا باشی و موهایت موجش،چون تو سیلی باشی مانند تشر باران بر زمین و چون خورشیدی مهشید و ماه خجسته من غرق دریایت میشوم و قول میدهم با سیل نگاهت از یاد ها پراکنده شوم با خورشید تابان بسوزم و با ماه و ستاره غزل بگویم

همانا که مانند بهار.. تو همان شکوفه ای هستی که از زیبایی اش برای درخت بهاری جامه دوخته..همان خورشید گرم تابستانی که در سایه ی نورش کل زمین فرا گرفته.. همان برگ سرخ رنگی که برای زمین جامه ی سرخ میسازد و همان برف اراسته ای که لباس گلین زمین است..