
اینم از پارت۸
بعد از اینکه از پارک ابی بر گشتیم،من رفتم تو اسپز خونه تا ماکارون درست کنم.لوکا رو دیدم که پیش بند اشپزی زده بود و اومد سمتم.بعد گفت:خب از کجا شروع کنم؟ گفتم:مگه بلدی؟ گفت:خب یاد میگیرم. بعد سروع کردیم به درست کردن.به لوکا گفتم که کیسه ی ارد رو از بالای یخچال بیاره و اون وقتی میخواست برش داره،یکی از کیسه های ارد خال شد رو سرش😂😂
از خنده روده بر شدیم.بعد یک مشت ارد پرت کرد تو صورتم و خنده م قطع شد.بعد منم یکم خامه پرت کردم تو صورتش و جنگ ما شروع شد.بعد از اینکه دو تامون خسته شدیم،دراز کشیدیم رو زمین و گفتیم:اتش بس. بعد ماکارون درست کردیم و تا وقتی که تو فر بود،رفتیم حمام و ماکارون خوردیم بعد دوتایی اونجارو تمیز کردیم و گرفتیم خوابیدیم.بازهم مثل اون شب،تو بغل هم خوابیدیم.لوکا ،سرش توی گوشیش بود و منم سرم تو گوشی بود.من گوشیمو گذاشتم کنار و لوکارو بقل کردم.قیافه ی من وقتی لوکا رو از کمر بقل کرده بودم:😌 لوکا هم گوشیشو کنار گذاشت و منو بغل کرد.بعد نشستیم فیلم دیدیم.وسط فیلم من خوابم برد و لوکا لپ تاب رو جمع کرد و لبامو بوسید.اونم به مدت طولانی.بعد منو بقل کرد و خودشم گرفت خوابید.
فردا صبح پاشدم و صبحونه اماده کردم.لوکا با مو های ژولیده اومد پایین و منو بوسید و رفت دست و صورتشو بسوره و مسواک بزنه بعد بیاد صبحونه بخوره.
از زبون ادرین:چند وقت بود از مرینت خبر نداشتم ولی عکس هاشرو با لوکا دیده بودم و حسابی حرص خورده بودم.از لوکا متنفرررررررمممممم
تصمیم گرفتم برم دیدن مرینت.ولی گفتم اول گربه ی سیه شم بعد برم.ولی وقتی که گفتم پل،.واز اپ(Whas upیا همون پنجه ها بیرون)ناتالی اومد تو و گفت که باید برم عکاسی.اونقدر ناراحت شدم که نگو
از زبون لوکا:رفتم پیش مرینت دستشو بوسدم و گفتم:دستت درد نکنه عجب سفره ای چیدی.بعد نشستیم و صبحونه خوردیم.هنوز صبحونه مونو کامل نخورده بودیم که یک هو....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام داستانت عالیه منم یه لوکانتی دو آتیشم ولی گلم یکم حیا....
😂😂😂😂
قشنگ بچه دوساله هم بخونه میفهمه😨😂😅
قصد توهین ندارم
پارت بعد بعد از سه سال
چ بعدیو نمیزاری؟
راشل جان من تورو زور نکردم که داستانهام رو بخونی.من این داستانو برای لوکانتی های عزیز نوشتم اگه خوشت نمیاد نیتونی نخونی عزیزم و اینکه میتونی با لحن درست و با ادبانه صحبت کنی عزیزم😊
اجیم میشی؟🤗🤗
جااااانننن،
داستان تون خیلی زیبا بود.ولی مگه کیسه ی آرد رو می گذارن روی یخچال؟
چه بدونم😂😂
عزیزم واز اپ نیست
کلاز ان
راستی داستانت عالی بود
اها😐
ممنون
خوب بود
یکم بیشتر بنویس عالی میشه
ممنون
بای