ماجراهای ماین کرفتی من ( نسخه زیر زمینی ) فصل 1 پارت 1

من یک بچه 11 ساله هستم که بیشتر از 6 ساله که ماین کرفت بازی میکنم (یعنی از 5 سالگی)

من همه ی ماجرا ها رو نمیگم فقط اونایی که باحالتر و جالب تر هستن رو میگم و در هر فصل یک آپدیت جدید هست و میخوام اول برم سراغ خنده‌دار ترینشون

منو امیرعلی (پسر عمم) توی مپ من داشتیم وسط دریا 😐😐 داشتیم توی اون جزیرهه یه خونه ی کوچولو میساختیم که یهو...

امیر جیغ زد😲😲 داد زدم سرش گفتم مرض چته جفت گوشن جیغ میزنی😡😡

گفت زابیییییییییییییییی😨😨

گفتم چی؟ کو؟ کجا؟ وایسا ببینم😮 سر کارم گذاشتی؟ اخه عقل کل زامبی وسط دریا😡😡

نه😟😟 مسخره نمیکنم😣😣 اونجا، اون تَهه آب رو نگا کن😵😵

گفتم یا ابالفضل اون چیه دیگه😱😱😱

گفت نکنه هیروبراین باشه😲😲😲 گفتم نه خنگه اخه هیروبراین وسطه آب چیکار داره البته شایدم...

شایدم خودش باشه😨😵😱😲

گفتم امیر بریم زیر آب ببینیم چیه؟ گفت نه بزار اول زِرِه بپوشیم و فوق سوپرشون کنیم بعد "خلاصه زره هامونو فوق سوپر و شمشیرمون رو اینچنت کردیم و بعد رفتیم زیر آب"

"تا وسطای آب رفتیم و نرسیده جیغ زدیم و اومدیم بالای آب و چندین بار هم دوباره همین کار رو کردیم و بالاخره" امیرعلی گفت ول کن پارمیس بیا از ماین کرف بیایم بیرون بعدا از بنی یا طاها میپرسیم گفتم باشه "بعد بنی اومد خونه ی ما و امیر علی هم اونجا بود و وقتی جریان رو براش تعریف کردیم گفت که اینا زامبی زیر دریایی هستن" و پایان