Shadow

این اولین داستانیه که دارم مینویسم امیدوارم که حمایت کنید

زندگی تلخه خوب میدونم اما درونش شیرینی خاصی وجود داره بعضی وقت ها انقدر تاریکه و غم انگیزه که حتی نمی تونی جلو پلت رو ببینی ولی بعضی وقتها روشنه پر از شادی و خنده

البته که افراد کمی تو این دنیا هستن که زندگی بهشون پشت کرده وقتی که زندگی بهت پشت کنه دیگه نمی تونی لبخند بزنی حتی لبخند های فیک و الکی پس هیچوقت به خودت نگو که زندگی به من پشت کرده

اما بین این افراد من یه فرد استثنایی دیدم با اینکه زندگی بهش پشت کرده همیشه لبخند میزد و شاد بود با اینکه خیلی چیز ها از جمله روحش رو از دست داده بود باز هم نمی زاشت کسی ناراحتیش رو ببینه

کاشکی می تونست عمر طولانی تری داشته باشه

هر وقت وقت کردم قسمت اول و مینویسم بای بای امیدوارم خوشتون بیاد