سرنوشت ۲۱

ناظر جان خدا قوت

تو دوهفته امتحانات تموم سعیم رو کردم که خوب بخونم و نتیجش هم خوب بود بالاخره روز فارغ‌التحصیلیمون بود الیس: بخنددد...یک، دو، سه... وایی لیااا خیلی قشنگ شدد😆 لیا:واقعاا؟بزار ببینممم👆

زویی:هی چوب خشک. چرا به پروپاچه مر.لین میپچی؟ مگان:فکر نمیکنم به تو رب‌طی داشته باشه پشتمو نگاه کردم دیدم مگان پشتم وایساده و صاف تو چشمای زویی زل زده. خیلی خفن بود و مثل همیشه خو‌ش‌گ.ل شده بود.👆(قیافه مگان وقتی زل زده بود به چشمای زویی) از دیدنش خیلی ذوق کردم و نتونستم جلوی ذوقی که داشتم رو بگیرم

لیا:مگانننن تو اینجا چیکار می‌کنی؟😄 مگان: فارغ‌التحصیلی فقط یه بار تو زندگی آدم اتفاق میوفته چرا فارغ‌التحصیلی شما سه تا رو از دست بدم؟ زویی:اوهه...ش...شما باید خواهر مرلین باشید درسته؟منو یادتون میاد

مگان:اره...همونی که داد و هوار راه انداخته بودید درسته؟ زویی: ها؟..ن...نههه اون لحظه داشتم از حقم دفاع میکردم. ولی منظورتون از شما سه تا چیه؟....اه حتما مادرتون گفته بیاید فارغ‌التحصیلیم رو بهم تبریک بگید درسته ؟ مگان:چرا مادرم باید ازم بخواد همچین کاری بکنم؟ زویی:ب...برای آشنایی بیشتر

مگان:فکر نمیکنم مادرم علاقه ای داشته باشه با شما آشنا بشه زویی:و..ول.. مگان:اه راستی لیا...بعد مدرسه مامانم دعوتت کرده برای عصرونه لیا:حتماا زویی زیر لب یه چیزی گفت و گرومپ گرومپ رفت. مگان:وای چقدر رو اعصاب بود

آلیس:همیشه همینه لیا:واییییی تو از کجا پیدات شد آلیس:😐😐من کل مدت همینجا بودم فقط سکوت کرده بودم داشتم عکسایی که گرفتیم رو میدیدم لیا:قشنگ شدن؟ آلیس:اوهوممم یه عکس که با بچه ها گرفتیم خیلی خوب شدددد مگان:میتونم ببینم؟ آلیس: حتمااا

آلیس:این عکسو با دوستامون گرفتیم👆 لیا:قشنگ شده مگان:ارعع خیلییی. مگان:من همشون رو میخوام حتی عکس لیا برام بفرست لیا:برای منم بفرست آلیس: اوکیی روبه رو مو که نگاه کردم دیدم مرلین و ادوار دارن میان

آلیس: اوکیی روبه رو مو که نگاه کردم دیدم مرلین و ادوار دارن میان مرلین:مگانن تو اینجا چیکار می‌کنی ؟ مگان: مگه میشه فارغ‌التحصیلیتون نیام؟ ادوار:همیشه خدا باید همجا حضور داشته باشه

مگان: من همجا هستم اینکه بالاخره مدرسه رو تموم کردم هم حس خوبی داشت هم حس غریب. باید به بابام کمک کنم.

پ.ن، لیا:سفر من هنوز تموم نشده بود. بعد از اون اتفاقاتی پیش روم بود که حتی فکرش هم نمی‌کردم. همیشه همچین آروم نمیمونه...

ناظر جان خدا قوت خسته نباشی خواهش مبکنم منتشر کن براش زحمت کشیدم خواهش میکنم