جواتی ۲

ماشالا اکبر انقدر خوب رو مغز ما راه رفت که ما مجبور شدیم بریم دزدی می خواستیم مثل خر ها بریم تو بانک همرو تیربارون کنیم کاوه هم بهمون بمب داد که نصب کنیم و در گاوسندق بترکه

رفتیم و هلکوپتر اوریدم رفتیم مثل مشتری تو بانک اکبر از هلکوپتر با رگبار امد پایین شلیک کرد همه ترسیدند من بمبو چسبوندم رو در گاوسندق، ترکید گفتم:همه برید تو اتاق بعد در را قفل کردیم. پلیس اومد من شلیک میکردم اکبر پول بر میداشت حسینم هلکوپتر را هدایت میکرد.

حسین گفت قم بالا گفتم بی مزه اکبر پول هارا ریخت تو هلکوپتر منو کشیدن بالا تیر خوردم رسیدیم خونه تیر خورده بود تو روده هام حالم خوب بود یکی زنگ زد و گفت هی تو پولارو بیار وگرنه ارش(دوستم)رو می کشیم

رفتتیم اونجا شلیک کردیم صدای شلیک لونا اومد ارش رو اندختن بیرون جسدش توری بود که دقیقا نگاهش به برج fidبود پلیس اومد سوار ماشین شدیم اکبر دستش تیر خورد

کاوه زنگ زد گفت نمیایید جی تی ای بازی کنیم گفتم کره خر ما داریم از پلیس فرار میکنیم گفت باشه من رفتم انلاین بازی کنم گفتم کره خر

رسیدیم تو خونه مون رفتیم بالا دم پنجره داشتم شلیک میکردم که ناگهان حسین بدبخت...