سلام این داستان درمورد تو یعنی هر شخصیت و اسمی میخوای بزار وقتی میگم ا/ت یعنی هر اسمی میخوای بزار رو شخصیت خب خلاصه این داستان درمورد ا/ت و جیمین هستش💜🙂
ساعتم زنگ خورد از خواب پاشدم دیدم ساعت 8 صبح هستش منم ساعت 9 باید میرفتم مدرسه(کره اس دیگه مثل ایران نیست خودم تغییر دادم ساعتو😂) مدرسه از ساعت 9 صبح تا 3 ظهر هست زود فرم مدرسه رو پوشیدم زود زود صبحونه خوردم و رفتم ایستگاه اتوبوس ( تو تنها زندگی میکنی مادر و پدرت توی آمریکا هستن ولی تو برای ادامه تحصیل رفتی کره جنوبی (سئول) اتوبوس اومد سوار اتوبوس شدم ایستگاه نزدیک مدرسه پیاده شدم و تند تند میدوییدم
داشتم میدوییدم و به کنسرت خواننده مورد علاقم که چند هفته بعد بود فکر میکردم که یهو خوردم به ینفر و پخش زمین شدم (اگه گفتید کی بود؟؟؟) کوک😂😂 شوخی کردم جیمین بود جیمین: واقعا ببخشید لیدی💜 ا/ت: خواهش میکنم مشکلی نیست خدانگهدار🙂 جیمین: ببخشید میتونم اسمتون رو بدونم؟ ا/ت: ا/ت هستم (خودتون اسمتونو بگید😂) جیمین: ا/ت چه اسم قشنگی ا/ت: خیلی ممنون وایی باز دیر شد خدانگهدار... جیمین: جیمین هستم🙂 ا/ت: اها خدانگهدار جیمین جیمین: خدافظ
ا/ت: چقدر پسر جذابی بود نه؟ جیمین: چقدر خوشگل بود (جیمین به سوی خونه) تهیونگ تهیونگ بیا اینجا تهیونگ: بله؟ جیمین: امروز یه دختری رو دیدم خیلی خوشگل بود تهیونگ: واقعا؟ اسمش رو میدونی؟ جیمین: آره په نه په نمیدونم اسمش ا/ت بود🤗 تهیونگ: ا/ت🤔🤔🤔 چقدر برام آشناس اسم کاملش رو نمیدونی؟ جیمین: کیم ا/ت (😐😐😂) تهیونگ: ok یادم اومد میگم بای
جین: جیمین جیمین جیمین: ها؟ جین: یه جک بگم از خنده با کاردک از زمین جمعت کنم؟ جیمین: اوفف بگو جین: اگه گفتی به کتی که جیب نداره چی میگن؟ جیمین: چمیدونم توام جین: نجیب😂😂یاع یاع یاع😂😐 جیمین: هر هر خندیدیم برو🙂 جین: باشه بابا میرم برا نامجون تعریف میکنم جیمین: ولی واقعا جکش باحال بود😂😂
جیمین: اوفففف خستمه برم بخوابم جیهوپ: جیمین شی شنیدم ناراحتی یکم امید بهت بدم؟؟ جیمین: نه نمیخوام این کولرو کی روشن کرد؟ جیهوپ: پس سردته بیا بار پرتو های نورم گرمت کنم🙂🙂 جیمین: واای نمیخوام هیونگ هیونگگگگگ نامجون منو از دست اینا نجات بده😭😭 نامجون: چیشده باز؟ جیمین: اینا گیر دادن به من نامجون: بچه ها اینو ول کنین این از شوگا هم بد تره جیمین:😐😐😶😶 ا/ت توی گوشیم داشتم آهنگ های بیلی گوش میدادم چقدر صداش قشنگهکاشکی منم خواننده بودم🙄 (اینجا اعضا بی تی اس بی تی اس نیست آدم های عادی ان)
توی همین حین خوابم برد🙄 با صدای سولا از خواب پریدم( سولا دوستته و یه سال ازت بزرگتره) ا/ت: اونیییی بزار بخوابم (اونی که میدونید یعنی چی؟ /: یعنی خواهر بزرگتر از خودت) سولا: ا/ت مدرسه ات دیر شده ا/ت: ساعت چندهههه؟😭 سولا: 8 ا/ت:😶😶😐😐 سولا: مدرسه من ساعت 9 هست ا/ت:اصن تو خودت چرا اینجایی سولا:ما مدرسمون تموم شده چون ما یه ماه زود تر مدرسمون تموم میشه😎😎 ا/ت: باشه من میرم یکمم راه برم سولا: باشه خدافظ ا/ت: خدافظ داشتم راه میرفتم که همون پسره رو دیدم به رو خودم نیاوردم جیمین: وای ا/ته؟ سلام ا/ت🙂 ا/ت: سلام جیمین درسته دیگه؟ جیمین: آره آره ا/ت:🙂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چند روز دیگه داستانت یه ساله میشه ❤
مثل همیشه عالی 😍ادامش رو بزار
چشم خیلی ممنون ادامش توی بررسی هستش💜🙂