داستانی که مو به تنتون سیخ میکنن پارت۱

روزی پسری به نام لوکاس دندان شیری خود را به اشتباه داخل سینک یتیمخونه می‌اندازد و وقتی موفق می‌شود آن را در. بیاورد متوجه می‌شود که دندانش...

کاملا سیاه شده!؟ او به این موضوع توجه نمی کند و دندان را زیر بالشتش می‌گذارد صبح روز بعد زیر بالشتش پول پیدا می‌کند و با آن پول یک شانه میخرد

او وقتی می‌فهمد که بچه های دیگر هم کار او را تکرار کردند و دندان خود را به یک صورتی کشیده اند تا پول در بیاورند

او وقتی می‌فهمد که بچه های دیگر هم کار او را تکرار کردند و دندان خود را به یک صورتی ک‌ش.ی.د.ه اند تا پول در بیاورند

به قدری این کار را تکرار میکند تا دیگر هیچ د.ن.د.ا.ن.ی برایش باقی نمی ماند و هیچکس برای قبول کردن او نمی آید تا اینکه.....