ششمین پارت داستانم با همکاری کاربر 김민수
صبح که بیدار شدم
یهو متوجه شدم مدرسم دیر شده برای همین خیلی زود لباسامو پوشیدم و بدو بدو به سمت مدرسه حرکت کردم
به مدرسه که رسیدم خیلی شانس اورده بودم چون ۵ دقیقه به تاخیرم مونده بود
از معلم عذر خواهی کردم و سر جایم نشستم یهو ساسکه گفت :« نمیبخشمت . »
منم گفتم :« نیازی به بخشیدن تو ندارم »
ناروتو هم که تمام مدت داشت مارا تماشا میکرد گفت :« ساکورا مشکلی پیش اومده؟ باز بین تو و ساسکه چه مشکلی پیش اومده؟ »
منم گفتم :« ناروتو ببخشید ولی بعدا توضیح میدم برات »
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
نمییدوونمممم
نظری ندارمم😐
بابا من کل روز منتظر پارت هفت بودممممم🙁
یه عالمه چک کردم ببینم اومده یا نههه💔
وای ببخشید دیروز خیلی سرمون شلوغ بود
راستی دوست دارین خوب تموم شه یا بد؟
پارت هفت منتشر شد💚
نمیخوای پارت هفته بدی بیروننننن؟؟؟؟؟
داریم می نویسیم خخخخ
لطفا روزی 2 پارت بدههههه😑
حیح اگه وقت کنم و همکارمم آن باشه چشم خخخ
فوق العاده ستتتت😍
داستانت حس خوبی بهم میده ولی چون انیمه ندیدم و نمیتونم داستانای انیمه ای بنویسم، داستانهای من همچین حسیو نداره☹️
خواستم بگم اگه میشه بعد تموم شدن داستانت با هم یه داستان مشارکتی بسازیم😉
بله عزیزم حتما چرا که نه
به داستانات سر میزنم:)))
عالیییییی