پارت4 فیکشن سوکوکو\
رو به رویش پشت میز غذاخوری نشسته بود و به غذا خوردنش خیره شده بود، لکه ای گوشه ی لبش باقی مانده بود، بدون اینکه تسلطی روی خود داشته باشد ناخوداگاه دستش را به سمت صورتش برد، لکه را پاک کرد اما همچنان دستش روی هوا مانده بود، دازای که از این کار چویا متعجب شده بود مستقیم به چشمانش نگاه کرد. چیزی دیده نمیشد فضایی کاملن خالی، او حتی نمیتوانست انعکاس خود را درون چشمهای چویا ببیند ناگهان صدایی از پشت سرشان امد که باعث شد پسر سریعن به خود بیاید و دستش را قلاف کند" چرا نشستین زود برین سر کلاستون" اون مدیر دبیرستان هیروتسو ریورو بود. چویا بلند شد به سمت مخالف دازای برگشت و به سمت کلاس قدم برداشت. دازای لبخند محوی بر لب داشت ولی خودش هم دلیلش را نمیدانست.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
44 لایک
خیلی خوبههه
عاممم سلاممم :)
خب ... بعد از خوندن چندین پارت اومدم نظر بدممم
اول از همه بگم که به نظرم نوشتنت واقعا خوبه. همین که به قواعد و اصول پایبندی عالیه ✨
اما ... یک توصیه ای برات دارم. ترجیحا عامیانه و نوشتاری رو با همدیگه ترکیب نکن. مثلا به جای « توش » از « درونش » استفاده کن یا مثلا حتما حواست باشه که به جای « رو » از « را » استفاده کنی. اگه همه ش رو به یک سبک بنویسی برای خواننده ت خیلی جذاب تر میشه. یا مثلا به جای « بهش » بنویس « به او »
امیدوارم توش نوشتن کمکت کنه✨ ما منتظر ادامه ش هستیم :)✨🍡
عالییییی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدیم
و میشه یکاری کنی سوکوکو به هم برسن
اینکارو کنی همه تستات و میلایکم
کلن شیپ سوکوکوعه
آره مدنم
پارت بعدی کی میاد
هنوز تو صفه
اوکی
خدایا گلبممم
عالییی مینویسییییی بی صبرانه منتظر پارت بعددد
یه درخواست داشتم فقط . میتونی شخصیت هایی مث دازای و چویا رو اخلاقاشونو مث انیمش کنی ؟؟
مثلا دازای مسخره بازی دراره یا چویا عصبی بشه
میسی
خیلی بود چویا اونجوری با دازای رفتار کنه ولی گفتم شاید منتشر نشه
فک نکنم رد بشه ولی هرجور خودت راحتی
عالی عالی و عالی
ناظرش بودم
پین؟