داستان عاشقانه میرکتی پارت 1

از زبان مرینت: سلام من مرینت دوپنگ چنگ هستم و و تقریبا ۱۸ سالم است من ۴ سال است که عاشق ادرین اگرست هستم ولی احساس میکنم اون سوسک ژاپنی را دوست داره (کاگامی) و منم رفتم تو فاز افسردگی من ۴ سال است که لیدی باگم و نگهبان جعبه معجزه گر ها هستم من یک احساس عجیبی که جدیدا اومده تو قلبم گیر افتادم یعنی کت نوار اون ۴ ساله همکارم و یک دوست برام است ولی احساس میکنم اون برام فراطر از یک دوست است و یک شانس بهش دادم که صابت کنه واقعا عاشقمه یا نه البته الان ۱ سال میشه که من را در حالت معمولی (حالت مرینتی) دوست داره منم بهش یک شانس دادم که ببینم میتونه دلم را به دست بیاره یا نه تا حالا ۱۰٪ دلم را به دست اورده اون هم به خاطر یکه بوسه روی گونم و غیرتی شدنش داشتم با لوکا قدم میزدم اومد لوکا را گرفت چون لوکا گونه ام را بوسید و فهمیدم واقعا عاشقم است ولی هنوز ۱۰۰٪ دلم را به دست نیاورده

خب راستش من فقط تا یک هفته دیگه بهش فرصت دادم چون یک هفته دیگه ولنتاین است و اگر دلم را برد باهاش برم خب الان ساعت ام تیکی ساعت چنده؟ تیکی : چه عجب با من هم حرف زدی مرینت : باشه حالا ساعت چند است تیکی : ۷ و نیم مرینت: وااااااات هیچ کدوم از مشقام را ننوشته ام رفتم سر درس و مشقام ااااااخخخخخخخیییییی تموم شد ساعت چنده ساعت ۱۰ است چقدر زود گذشت رفتم رو تختم به پنجره نگاه کردم ناگهان دیدم پنجره بخار کرده و روش یه قلب که تیر خورده توش نقاشی شده و نوشته ایلاویو (ایلاویو را درست نوشتم یا نه) و نوشته برای پرنسس من و بازم نوشته بود که بیام رو بالکن راستش ۳ روز فکر کنم فهمیدین کیه درسته کت نوار است راستش ۳ روز است ندیدمش دلم براش تنگ شده دل تو دلم نیست که شوخی های بامزش را بشنون بالا خره میتونم پیشی کوچولو خودم را ببینم

از زبان کت نوار : وای من خیلی عاشق مرینت شدم ولی اون عاشقم نیست چون رفتم مدرسه و بهش پیشنهاد دادم دوست دخترم شه ولی اون رد کرد رو حالت کت نوار هم فقط ۱۰٪ دوستم داره یه فکری به سرم زد میرم خونشون بعد احساساتم را رو در رو بهش میگم اگر قبول کرد عالی میشه اما اگر قبول نکرد یه شکست عشقی بزرگ خوردم رفتم دم خونشون روی پنجره دلبری کردم و بهش گفتم بیاد رو بالکن اومد و از زبان مرینت : رفتم پیشش اون برام یه گردنبند اورده بود و یک گل رز سرخ هردوشو گرفتم و تشکر کردم وای تاحالا کت نوار را اینقدر نزدیک ندیده بودم واقعا خیلی خوشتیپ بود فکر کنم ۹۰٪ درصد عاشق شدم (راوی خوشملتون : چقدر زود سطح عشقت رفت بالا 😐😑 ) سلام کرد و جوابشو با پته پته دادم (:س...سلا...م...سلام) فکر کنم محو چشماش شدم الان دیگه ۱۰۰٪ دلم (بازم راوی خوشملتون : یا حضرت میراکلس خیلی خوشحالم از وقتی که دیدم مرد عنکبوتی به عشقش رسید امید داشتم این دو انسان به هم برست😍😍🤩🤗) بغلم کرد و گریه کرد گفت که مرینت من خیلی عاشقتم من خیلی تنها هستم اگر دوستم نداری بگو من خیلی تنهام (بازم راوی خوشملتون نه صبر کن خسته شدم از بس گفتم راوی خوشملتون ترجیح میدم بگم سپهر بازم سپهرتون:الهی بمیرم برات تنها نیستی مرینت را داری ها عزیزم مرینت ۱۰۰٪ دوستت داره من خودم پشمام جزغاله شد وقتی فهمیدم خب دیگه پارازیت نندازیم بریم برای بعدی)

مرینت من فقط تو را دارم مادرم مرده پدرم بهم بی توجهی میکنه دوست صمیمیم (بازم راوی سپهر: عزیزان دقت فرمایین اینجا نینو چون ادرین قلب مرینت را شکوند باهاش قهر کرده چون الیا هم ناراحت شده بریم سراغ داستان) رفته لیدی باگ هی منو رد میکنه من فقط تو را دارم فقط تو برام موندی لطفا ردم نکن حرفاش خیلی ناراحتم کردم از بقلش اومدم بیرون نه از سر دل سوزی بلکه از سر عاشقی بهش جواب مثبت مخواهم بدم (این ها را در دلش گفت) کت راستش من دو .....دوس......دوستت ندارم وااااااات مرینت چه گندی بالا اوردی) کت : چ..چ..چی مرینت : من عاشقتم (هووووووفففف سکته کردم مرینت اگر دستم بهت برسه) کت : تو عاشقمی یعنی من را دوست داری یعنی قبول میکنی که دوست دوخترم باشی مرینت : ااا ا..ره .. اره

کت پرید بغلم و من را روی هوا چرخوند و اوردم پایین و از خوشحالی بوسه ای طولانی به لبم زد (عکس همین پارت) من میخواستم پسش بزنم ولی به جاش همراهشیش کردم من واقعا دوستش دارم وقتی لبش را جدا کرد من دوباره بوسیدمش ولی کت هنوز باهام برنامه ها داشت من را بلند کرد و در بغل خودش گرفت و من محکم گرفتمش خیلی بغلش ارامش بخش بود

اون من را برد به برج ایفل چشم هام را بست و وقتی رسیدم چشم هام را باز کرد خیلی قشنگ بود خیلی خیلی قشنگ بود اونجا مثل بهشت بود رمانتیک ترین جای کشور هیمن جا بود به کت گفتم : وای خیلی قشنگه کت: ممنوننم فقط برای تو است مرینت : کت من را از پشت سر بغل کرد منم روبروش وایسادم و دیگه نتونستم تحمل کنم کت : مرینت روبه من ایستاد و گفت کت من یه دفعه اومد و بوسیدم و گفت عاشقتم منم خیلی محکم بوسیدمش و گفتم منم عاشقتم پرنسسم بعد از چند دقیقه رفتیم روی بالکن خونه رفتم تو اتاقم تو ذهنم میگفتم (من قبل از کت خیلی تنها بودم اما الان دیگه تنها نیستم) کت پتو را داد روم بعد داشت میرفت که دستش را گرفتم پرتش کردم روی تخت و با گریه گفتم : نرو اگه بری من تنها میمونم کت گفت: باشه ولی تا وقتی که میراکلسم شارژ داشته باشه بعد از نیم ساعت داشت شارژ میراکلس کت نوار تموم میشد کت رفت تو بالکن

من روی بالکن بوسیدمش یک بوسه لبی طولانی به مدت ۳ دقیقه بعد لبام را از روی لباش برداشتم و خداحافظی کرد و رفت الیا: ساعت ۳ صبح داشتم قدم میزدم از دم در خونه مرینت اینا رد شدم جیییییییییییییییییییییییییغ چیزی که دیدم را باور نمیکردم مرینت داشت کت نوار را میبوسید

مرینت : خواب بودم که یک دفعه الیا با داد میگه این دیگه چه حسی بود بیدار شدم و گفتم چه خبره الیا گفت الیا: مرینت تو ادرین را دوست داری مگه نه الان برای چی کت نوار را بوسیدی مرینت : الیا من دیگه ادرین را ایز جاست فرند میبینم مثل خودش من عاشق کت نوار هستم اونم همینطور بدون که ما فقط یک بوسه نداشتیم کت نوار رسما ازم درخواست کرد که دوست دخترش بشم که قبول کردم و قراره وقتی ۲۰ سالش شد هویتش را بهم بگه و با هم ازدواج کنیم ما همین الان ایندمون را داریم میبینیم

کااااات ببخشید لحظه حساسی کات کردم تا پارت بعدی ۵ تا نظر میخواهم

یادتون نره نظر بدین ها خداحافط 😚😚😋😋😊😊😃😃😄😄😍😍😍