با من میمونی؟ (2)

توی ذهن مرینت):

مرینت؟ مرینت؟ حالت خوبه؟ (مرینت چشماش رو نیمه باز میکنه)(ذهن مرینت) :> (لوکا با قیافه نگران): مرینت: (لوکا نفسی از سر آسودگی میکشه ولی هنوز قیافش یکم نگرانه):> مرینت: (لوکا با ناراحتی):> مرینت: (لوکا ماسک اکسیژن رو میزاره رو صورت مرینت و کمکش میکنه دوباره دراز بکشه) لوکا:

(بعد از اینکه لوکا با دکتر حرف زد و دکتر اجازه ترخیص مرینت رو داد). لوکا:>مرینت: > ( لوکا به مرینت کمک میکنه از رو تخت بیاد پایین) مرینت: >لوکا:> (توی ذهن مرینت) :> مرینت: > ( لوکا دست مرینت رو میگیره و میبرتش بیرون بیمارستان. بعد سوار دوچرخه لوکا میشن و میرسن خونه مرینت ) لوکا: (مرینت با تندی میگه):> لوکا: (بعد سوار دوچرخش میشه و میخواد بره). ( توی ذهن مرینت) : > مرینت: (لوکا فقط یه لبخند میزنه و میره).******** سابین(مامان مرینت): (مرینت بغض داشت و چیزی نگفت فقط رفت تو اتاقش و در رو بست و دراز کشید رو تختش) تیکی: (مرینت تیکی رو میگیره و بغلش میکنه) :>

لیدی.....کت!!!! (صدای خنده ی شیطانی میاد) (لیدی باگ جیغ میزنه) آبیش خیلی...قشنگه ....... نهههههه. مرینت. مرینت . مرینِنِنِنِت! مرینت: تیکی: مرینت: تیکی: مرینت: (گوشیش زنگ میزنه) : آلیا:>مرینت: > آلیا: مرینت: >آلیا: مرینت: آلیا: . مرینت: آلیا: > مرینت: آلیا: (مرینت تلفن رو قطع میکنه) مرینت:>

کت نوار: لیدی باگ(غیر واقعی) :> کت نوار:> لیدی غیر واقعی: >(لیدی غیر واقعی دست کت نوار رو میگیره و انگشت شستش رو روی حلقه ی کت میزاره و میدتش بالا) : کت نوار:> لیدی غیر واقعی: (با یه حرکت دیگه حلقه ی کت از دستش میومد بیرون) کت نوار:>

خب بچه ها اینم از پارت دوم. ببخشید اگه کوتاه بود ولی خب اگه داستان همیشه بلند باشه که حوصله سر بر میشه. خییییلی ساختن این قسمت سخت بود . یعنی من اننقدر این تست رو نوشتم که الان حفظش شدم. مثلا کلی وقت میزاشتم تا سوال ۴ مینوشتم، بعد همه چی پاک میشد. اونقدر که یه تست جدا راجع به سختی های این قسمت نوشتم. حتی نمیدونم سوال هاش ثبت شدن درست یا نه ولی خلاصه امیدوارم خوشتون اومده باشه و حداقل لایک کنید😙💖❤❤❤