دنیایی دیگر (۴)

ا.ت تا چشمش به پسرا افتاد تو دلش گفت :. بی تی اس اینجا چیکار می کنن (بی تی اس ) جواب جا خالی ) خیلی تعجب کرده بود نمی دونست چیکار کنه میترسید جلوی اعضای اشتباهی کنه بعد ۱۰ ثانیه فکر کردن یه فکر به ذهنش رسید که مثلاً اعضای بی تی اس نمی‌شناسه

و بعد پسرا وارد خونه شدن لونا : بچه ها اینم از اون که میخواستم معرفی کنم ا.ت دوست نه نه خانواده جدیدمون ا.ت پسرا اعضای بی تی اس راوی : ا.ت یجوری سلام کرد که مثلاً اعضای را نمی‌شناسه اعضا کمی صبر کردن که ا.ت بگه من شمارا می شناسم ولی ا.ت هیچی نگفت دیگه صبرشون به پایان رسید و پرسید تو مارا نمی شناسی ؟ ا.ت : نه باید بشناسم ؟ اعضا : واقعا نمیشناسی کل دنیا ما میشناسم عجیبه ا.ت : اگه می خواهید بشناسمتون باید خودتون معرفی کنید اعضا آها پس واقعا نمیشناسی و بعد تک تک خودشون معرفی کردن

۱:: سلام. من نامجون هستم یا آرام (خوشگله، من قش😉😉😉😉😉😉)

۲ : سلام من جین هستم (واو وووووو 😳😳😳😳😳)

۳: سلام من تهیونگ هستم یا وی (خوش عکس من 😀😀😀😀)

۴: سلامم من جانگ کوک هستم یا کوکی (وااای😀😀😀😀😀😀😀من اون دنیا )

۵: سلام من جیهوپ هستم یا هوپی (وااااو 🙃🙃🙃🙃🙃 تو خیلی خوبی )

۶: سلام من جیمین هستم وایییی خدای من 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

شوگا به ا.ت ضل زده بود که جیمین زد بهش. شوگا به خودش اومد و گفت. ۷:سلام من یونگی هستم. یا شوگا واووووو 😳😳😳😳🌹🌹🌹🌹 پیشی خوشگل من

شوگا به ا.ت ضل زده بود که جیمین زد بهش. شوگا به خودش اومد و گفت. ۷: سلام من یونگی هستم. یا شوگا واووووو 😳😳😳😳🌹🌹🌹🌹پیشی خوشگل من

۸: سلام من نونا هستم خواهر لونا🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

دوستان این خانم زیبا هم لونا هست لونا : ا.ت نونا خواهر من هست نونا مدیر برنامه های بچه ها هست بعد باهم رفتن روی مبل نشستن و کلی خوراکی و میوه ووو خوردن بعد از خوراکی ها. جیمین : بچه ها بیاین بازی کنیم اعضا : چه بازی ؟. جیمین : بیاین چند تا بازی. انجام بدیم (چند تا بازی کردن و تا اون موقع ا.ت ، لونا و نونا ظرف های میوه بردن و شستن( البته یکم هم حرف‌زدن ) بعد به بازی پاستور رسید نامجون : ا.ت تو به جای من بازی کن ا.ت : من پاستور بلد نیستم. نامجون : اشکال ندارد بازی کن یاد میگیری تازه خیلی هم خوش میگذره ا.ت قبول کرد. و نامجون هم به بچه ها گفت که به جای اون ا.ت بازی می‌کنه و نامجون با بقیه بازی دیگه می‌کنه

بازی شروع شد افراد : تهیونگ و هوپی باهم ، شوگا و ا.ت هم باهم بازی کردن دست اول جیهوپ حاکم شد و حکم شد دل بازی کردن دست اول تیم هوپی برنده شد دست بعد حکم شد پیک بازی کردن و تیم شوگا برد ا.ت خیلی زوق کرد شوگا حاکم شد همین طوری بازی کردن و بازی کردن که بلاخره یکی از گروه ها ۷ دست برد. نتیجه بازی:. ۷. ۵. تیم شوگا برد ا.ت اونقدر خوشحال شد که شوگا بغل کرد ( چیه خو بچم اولین بارش بود که پاستور بازی کرده و برده ) ا.ت و شوگا همین جوری به هم نگاه می کردن که ........... .

خب دوستان ایون پارت تمامید امید وارم دوست داشته باشید راستی گفتم که از الان به بعد قشنگ تر میشه مواظب خودتون باشد