دنیایی دیگر (۵)

ا.ت و شوگا به هم نگاه میکردند که لونا اومد و به ا.ت گفت : ا.ت چیشده. ا.ت به خودش اومد و سریع از شوگا جدا شد و لونا بغل کرد و گفت : آخ جون لونا جون من بردددددم هوراااا. بعد کلی این ور و اون ور رفت و کلی خوشحالی کرد همون طور که میدوید تو دلش به خودش می گفت : این چه غ،ل،ط،ی، بود که کردی. شوگا اروپا بغل کردی؟آخه چرا خودتو بدبخت می‌کنی ؟. خاک بر سرت ا.ت خااااک

که در همون لحظه نامجون گفت : بچه ها غذا آماده نیست من دارم از گشنگی میمیرم دیگه نمیتونم جلو شکممو بگیرم لونا : ا.ت بسته دیگه بیا غذا آماده کنیم بچه ها گشنشونه ا.ت : باشه باشه اومدم بعد سریع با ل.نا رفتن تا غذا بیارن

ا.ت و لونا سال آوردن اعضا : وای بچه ها خودتون این همه غذا های خوشگل و خوشرنگ و دسر های متنوع و زیاد وووووو خودتون دو نفر درست کردین ؟ ا. و لونا : بله خودمون درست کردیم امید وارم خوشتون بیاد اعضا: به‌نظر خیلی خوش مزه میاد جین :بزار یکم امتحان کنم وایییی چه خوش مزه این چیه ؟. ا.ت : این سالاد ماکارونی. بزار اسم همشون بگم. این قرمه سبزی این قیمه این مرغ ( مرغ چند مودل سرخ شده دودی و رب اناری ) و این هم من خیلی دوست داشتم یه روز درست کنم که امروز لونا بهم یاد داد کیمچی

امید وارم دوست داشته باشید غذا های ایرانی بدک نیست ولی نمی دونم ای غذا کره ای چجوری شده به بزرگی خودتون ببخشید اعضا یه امتحانی کردن. وی : وایی چه خوش مزه حتی از جین هم بهتر درست کردی مطمئنی این اولین باره که درست کردی ؟. شوگا : وایی چرا آنقدر ور میزنی غذا بخور یخ کرد جیمین و وی و نامجون اول قیمه امتحان کردن و بعد از خوردنش دهن و چشماشون به اندازه یه دایناسور باز موند (دیگه خودتون تصور کنید 😉 ) وایی چه خوشمزه تا به حال به این خوش مزه گی نخوردم شوگا جیهوپ کوک و جین هم اول غرمه امتحان کردن ولی بعد خوردن اولین غذا به ا.ت پیشنهاد دادن که بره تو رستوران کار کنه همه اعضا باهم :. ا.ت فکر نکنی ما نخورده ایم

چون این اولی باریه که غذا ایرونی می خوریم برامون خیلی هیجان داشت ا.ت : می دونم منم اولین باری که غذا کره ای امتحان کردم از شما هم بیشتر هیجان داشتم دیگه بیاین غذا بخوریم چون الان از یخ هم سرد تر میشه ( غذا خوردن و همه هزار بار از ا.ت تعریف کردن ووو. جین هم به هزار بدبختی دستور بخت غذا های ایرانی از ا.ت گرفت بچم اونقدر زوق کرد که نگو )

همه شام را خوردن و بردن و شستن وووووو بعد ۳۰ دقیقه همه نشسته بودن که نامجون یه چیزی در گوش وی گفت وی هم به کوکی گفت کوکی به هوپی. هوپی به جین جین به جیمین و جیمین هم به شوگا یکم بعد همه اعضا رو به ا.ت کردن و گفتن : ا.ت به مناسبت اینکه تو وارد خانواده شدی. بازی بردی و غذاهای خوش مزه درست کردی ما می خوایم برات یه آهنگ بخونیم بگو چی دوست داری ا.ت ذوق مرگ شد تا ش.گا اومد حرف بزنه ا.ت گفت : دینامیت ( خیلی سریع و پر هیجان ) ا. ا. ا. منظورم دینامیته ( متوجه شد چه گندی زده اومد درستش کنه خیلی آروم و ملایم حرفاش ادامه داد ) دینامیت خیلی قشنگه یه حس آرامش بهم میده

تا حرف ا.ت تموم شد شوگا گفت : ببینم مگه تو نگفتی بی تی اس نمیشناسی پس چطوری گفتی دینامیت بخونیم ؟ ها ها بگو دیگه چرا ساکتی ا.ت در دلش : شوگا نمی شد اون دهن ببندی واقعا که اعضا راس میگن تو خیلی رکی حتی به اینم فکر نکردی این دختره تازه اومده ولش کن. وای تو دیگه چه آدمی هستی ا.ت بلند گفت : شوگا جان من از گوگل سرچ کردم آهنگ بی تی اس دینامیت آورد گوش کردم آرامش بخش بود حالا متوجه شدی فهمیدی یا دوباره تکرار کنم ها ها (با لحنی کیوت و یکم عصبی گفت ) شوگا آروم که بغلیش ( جیمین ) فهمید : عجب دختر .... جیمین در گوشش : عجب دختر چی ها بگو دیگه شوگا : عجب دختر کیوت و پر رویی جیمین : اوووو. شوگا : درد اوووووو. تموم کن بیا بریم آهنگ دینامیت بخونیم. اعضا آهنگ دینامیت خوندن و ا.ت هم کلی هال کرد آهنگ تموم شد دیگه موقع رفتن بود که ........

این پارت هم تموم شد پارت بعد تو راهه منتظر باشید زود میاد 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕