...Alone

بله امتحاناام تموم شد و من بازگشتم... تک پارتی دراکو... یجورایی پارت دو همه شادن منه همون تک پارتی قبلیه.

با دیدن جسم بدون روح و رنگ پریده اش حلقه های اشک روی گونه هام غلتیدند. نه، نه، نه! اون...اون زیر قولش زده بود. اون نباید تنهام می‌زاشت. پاهام توان حرکت کردن نداشت ولی خودم رو مجبور کردم که نزدیک تر برم. کنار جسم یخ زده اش زانو زدم، اشک هام شدید تر از قبل می‌بارید.

کالبد بدون جونش رو در آغوش کشیدم و نوازشی بر موهای بلوند و نرمش زدم. *با هق هق: خیلی...خیلی نامردی دراکو، خیلی! مـ...مگه تو به من قول ندادی تنهام نزاری؟ عین دیوونه ها که با عروسک نرف میزنن و منتظر جوابی از سمتش هستن بهش نگاه کردم و منتظر بودم جوابمو بده. - پس چرا جواب نمیدی؟ ها؟ جیغ بلندی کشیدم که حس کردم پرده گوشم پاره شد: جواب بده دیگه! چرا خ*ف*ه* خ*و*ن گرفتی؟

صدایم کمی پایین تر آوردم: تو میدونستی... میدونستی به جز تو کسی رو ندارم، میدونستی بعد از مادرم فقط تو کنارم بودی، اون تنهام گذاشت حالا نوبت توعه؟ دراکو جواب بده، نمیشنوی نه؟ اون رو تو بغلم جمع کردم و سرم رو روی س*ی*ن*ه اش گذاشتم و دیگه به هیچ چیز جز تنهایی خودم فکر نکردم...

اینم از این... امیدوارم خوب شده باشه! اگه ضعیف بود ببخشید. ناظر جان چیز بدی نداشت لطفا رد ننما خود منم ناظرم و به قوانین آشنا

اس اضافی

اس اضافی