¹⁰راهکار برای برخورد با افرادی که دوستشان نداریم¿

هیچکس دوست ندارد با آدم نچسب برخورد داشته باشد و اگر می‌ توانستیم از تمام افرادی که دوستشان نداریم، دوری کنیم چه قدر زندگی راحت ‌تری خواهیم داشت. اما زندگی گاهی آنطور که ما میخواهیم پیش نمی رود. گاهی ممکن است مجبور شوید در مدرسه با فردی بدقلق و نچسب روی یک پروژه کار کنید، یا مجبور شوید با یکی از نزدیکانتان که بسیار هم کسل کننده است شام بخورید. در این پست قصد دارم که چند راهکار برای برخوردتان در چنین مواقع رو بگویم.

اغلب ما وقتی قرار است با کسی که دوستش نداریم تعامل داشته باشیم، حتی قبل از اینکه وارد اتاق شود و او را ببینیم، اضطراب وجودمان را فرا می گیرد. اضطراب، نفرت، عصبانیت و هر احساسی که در این لحظه دارید به راحتی می تواند باعث شود که واکنش بدی نشان دهید و یا چیزی بگویید که بعدا از گفتن آن پشیمان شوید. احساسات شما مانند گازی هستند که در بطری است، وقتی به آنها اجازه دهید از بطری بیرون بیایند ، سخت است که آنها را دوباره تحت کنترل بگیرید. پس اگر قرار است با کسی برخورد کنید که شما را تحت فشار قرار می دهد، نفسی عمیق بکشید و ذهنتان را آرام کنید و افکار پریشان را رها کنید. اگر احساس می کنید که عصبانیتتان در آستانه شروع شدن است، روی گوش دادن بیشتر و صحبت کردن کمتر تمرکز کنید.

اگر احساس می کنید از برخورد با کسی واقعا متنفر هستید، قطعا وقت آن رسیده که راهی برای بیان آرام این احساس پیدا کنید. اغلب مشکلات از روشی که ما با هم ارتباط برقرار می‌ کنیم ریشه می ‌گیرد. به جای اینکه عکس العمل بدی نشان دهید سعی کنید احساستان را با لحنی آرام و به دور از هرگونه توهین توضیح دهید. یکی از بهترین روش های انجام این کار این است که بیشتر جمله هایتان را با "من" شروع کنید و به گونه ای صحبت کنید که فرد احساس بدی پیدا نکند. مثلا بگویید : 'من احساس میکنم چیزی که میگویم برای تو بی ارزش است چون زمانی که من حرف میزنم، تو به جای گوش دادن به صحبت های من روی موبایلت تمرکز میکنی' سپس صبر کنید تا ببینید او چه واکنشی نشان می ‌دهد. زمانی که به این نکته اشاره می کنید، مطمئن شوید که او به حرف هایتان گوش می کند.

مهم نیست که با چه کسی سر و کار دارید، رعایت نزاکت و احترام برای همه یک قاعده خوب است. این به آن معنی است که با دیگران همان طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. بهترین رفتار خود را انجام دهید و در رسیدگی به وضعیت با نهایت متانت و وقار، تمرکز کنید. اگر این کار را انجام دهید ، اطرافیانتان نیز به شما احترام خواهند گذاشت.

واقعیت این است که برخورد با فردی که دوستش ندارید، می‌تواند شبیه به انتخاب مسیر شما از طریق میدان مین باشد. به عنوان مثال می دانید که چه موضوعات و صحبت هایی در برخورد با این شخص ایجاد مشکل می کند، در این صورت ، بهترین راه کنار گذاشتن و صرف نظر از شروع برخی مکالمات است. درست است که شما باید بتوانید نگرانی‌های خود را بیان کنید و اولویت بندی این موضوعات به معنای اجتناب از رویارویی با هم نیست، چرا که بسیاری از مشکلات ما بسته به وضعیت هستند و ممکن است با گذشت زمان حل شوند. حتی اگر فرد اصرار به صحبت در مورد برخی از این موضوعات دارد، با آرامش به او بگویید که ترجیح می دهید فعلا در مورد آن صحبت نکنید.

در حالی که ممکن است در حال تمرین نشان دادن یک چهره بی احساس به جهان باشید، سعی نکنید احساسات خود را کلا نادیده بگیرید. اگر چه فاصله، احساسی به معنی دوری کردن شما از فرد است، اما شما باید دقت کنید که چه احساسی دارید. به احساسات درونی تان توجه کنید، این فرد چه کاری انجام می دهد یا چه چیزی می گوید که شما را عصبانی می کند؟ با تشخیص اینکه چه اتفاقی برای شما در حال رخ دادن است، می‌توانید گام‌هایی بردارید تا آن‌ها را از انجام دوباره باز نگه دارید.

اگر مجبور هستید به طور مستمر با شخصی که دوست ندارید ، سر و کار داشته باشید ، شاید سعی در مثبت اندیشی و کمتر فکر کردن به فرضیات منفی در این زمینه مفید باشد. بنابراین به جای اینکه به یک فکر بدبینانه متمرکز شوید، سعی کنید آن را از یک نگاه بی طرف تر ببینید. استفاده از این روش به شما این امکان را می ‌دهد که احساسات منفی کمتری داشته باشید و بتوانید آن فرد را تحمل کنید.

به جای اجتناب از شخصی که دوستش ندارید ، ممکن است بخواهید کمی بیشتر از وقت خود را با او بگذرانید. درست است که این کار بسیار سختی است، اما اگر از طریق کارهایی مانند کار کردن بر روی یک پروژه با او، کمی بیشتر وقت خود را برای آشنایی با او سپری کنید ، شاید بهتر بتوانید او را درک کنید. باید با کفش های دیگران راه بروی تا همه چیز را از دید آن ها ببینی. درک کردن کسی که دوستش ندارید از طریق وقت گذراندن با او، می تواند به شما کمک کند تا همدلی و دلسوزی بیشتری نسبت به او داشته باشید. زمانی که او را بهتر بشناسید احتمالا دلیل رفتارهایش را هم بهتر درک خواهید کرد. این کار حتی ممکن است باعث شود که متوجه شوید بیش از آنچه تصور می کنید،شباهت هایی به هم دارید.

اگر با کسی مشکلی دارید و دلیل آن را نمی دانید ، ممکن است وقت آن رسیده باشد که به درون خود نگاهی بیندازید. از خود بپرسید که در مورد این شخص چه چیزی شما را اذیت می کند؟ آیا شما اجازه می دهید حساسیت هایتان وضعیت را از تناسب خارج کند؟ آیا ممکن است خشم در نحوه برخورد شما با این شخص نقش داشته باشد؟ آیا در تجربیات شما چیزی وجود دارد که به طور ناعادلانه بر نگرش شما نسبت به فرد تاثیر بگذارد؟ تشخیص اینکه ممکن است گاهی شما مقصر این بدبینی و احساس بد به این فرد باشید، شاید اولین قدم برای اصلاح یک مشکل باشد.

سعی نکنید همه چیز را خودتان به تنهایی حل کنید، این کار احساس ناامیدی را به شما منتقل می کند. یک سیستم پشتیبانی برای خودتان ایجاد کنید. روی آوردن به یک حلقه قابل اعتماد از دوستان ، حتی یک نفر، فضای مورد نیاز برای شنیده‌شدن را به شما می دهد و به شما این امکان را می ‌دهد که شکایات و نارضایتی های خود را تخلیه کنید. دانستن اینکه فردی آنچه را که شما می ‌خواهید انجام دهید، درک می‌ کند، می‌تواند مفید باشد. و در نهایت دوستان میتوانند به شما راهکارهایی بدهند تا در مواقع حساس کمک داشته باشید.

نکته آخر این است که شما فقط بر خود و اعمال خود کنترل دارید. به جای اینکه روی این که چقدر از کسی خوشتان نمی ‌آید یا چقدر از دستش عصبانی می‌ شوید، بر استراتژی خود برای رسیدگی به آن‌ ها تمرکز کنید. به خودتان اجازه ندهید که قربانی یک شخص بدقلق شوید. هیچکس ارزش این را ندارد که شما آرامش تان را از دست بدهید. به یاد داشته باشید ، هیچ کس نمی تواند شما را به پایین بکشاند و شادی را از شما بگیرد مگر اینکه خودتان به او اجازه این کار را بدهید.