عشق جادویی پارت ۵

همون اژدها عجیب 😰 داشتم سعی میکردم فرار کنم که....

یهو جلوم ظاهر شد😣 اژدها:((کاترین از من فرار نکن اخه من تو هستم😑)) کاترین:((من یک اژدها هستم؟😒🙄)) اژدها:(( هر انسانی یک اژدها داره که غیر فعاله یعنی اون اژدهای درونشون خوابه ولی اژدها تو یعنی من بیدارم یعنی تو همون قهرمان آینده ای راستی اسم من کاکو هستش انقدر اژدها صدام نکن🤨😐😠)) کاترین:((خب... نه دیگه الان فهمیدم که مردم پس خدا رحمتم کنه😐)) کاکو:(( اه اه اه چرا انقدر حرف زدن با تو سخته؟😠😠)) کاترین:((ام... من الان میخوام بدونم که میشه تبدیل به تو بشم یا نه؟))

کاکو:((اره میتونی فقط بگو کاکو منو اژدها کن!)) کاترین:((کاکو منو اژدها کن)) کاترین:((وایییییی.... خدایا من یک اژدها شدمممممممم😬😲😲😳😳😳)) _________________________________ بچها اسلاید بعد عکس کاترینه که به کاکو تبدیل شده🙃🙂

عکس کاترین

میخاستم برم که یهو یک نینجا سیاه ترسناک جلومو گرفت