من بقیه عمرمو گذاشتم واسه دوست داشتن ت و ! لبخند که نه، قایق نجات بود!...
مثل همیشه به همان دریاچه همیشگی رفتم . کار روز و شبم شده بود . هر وقت از زندگی و آدم های اطرافم خسته میشدم به اینجا پناه میبردم . مکانی آرام برای تسلی خاطرم و کسی که همیشه انتظارم را میکشید . همان جا روی صخره ای نشسته بود با همان پیراهن سفید همیشگی اش . کسی در اطرافمان نبود ولی دلتنگ کسی هم نمی شدیم . برایم از نی های اطراف آب تاجی درست میکرد . همیشه در نظرش یک شاهزاده بودم . شاهزاده ای که فقط یک حکمران در سرزمین قلبش داشت .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
وااای قدرت داری
آینده داری
می تونی کتابایی عالی بنویسی
خیلیییی قشنگ بووود😭😭😭😭
:>>>
خیلییییی عالی ییس بوددددد
عزیزمی :>
عالی بودددد:)
فدای زیبایی هات :))
تولدت مبارک:›🍓✨
آرزویبهترینهاروبراتدارم-💕
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشی:)))
عزیزم مرسی ازت لطف داری بهم قلب آبی من :)♡
:))))
خیلی قشنگ بود🥺🥀
مرسی قشنگ ترین :))♡
خیلی خیلی قشنگ بود
قربااانت نفس جان :>
توبینظیریدختر((((((((:💚🌱
مرسی قشنگ ترینم تو هم بی نظیر و خاصی بانو :))
🫶🏻🙂
قلبمممم..🐚💜
عشق منی :))