پارت 20 ناظر پلیز منتشر:)♡
برگشتم ولی...تنها چیزی که دیدم دونه های ریز و درشت برف بود که روی زمین فرود میومد....ولی خودم صداشو شنیدم! پوزخندی زدم لابد دیوونه شدم از رو نیمکت بلند شدم و برگشتم داخل قلعه سرم پایین بود یه نفر با سرعت زیاد سمتم دوید و بغ...ل..م کرد سرمو گرفتم بالا با چشمای آبی و صورت خوشحال لونا روبه رو شدم یکم بهش خیره شدم لبخندی زدم و محکم تر بغ...ل...ش کردم دلم واست تنگ شده بود
لونا : من بیشتر...واو موهات چقد بلند شده خوشگل شدیا ایزابل : ممنون تو ام خیلی خوشگلی! چه خبر؟ لونا : کلی اتفاق افتاده اگه بگم از تعجب شاخ در میاری ایزابل : متعجب بهش زل زدم چی شده؟ لونا : چند وقت پیش نویل بهم گفت دوسم داره باورت میشه؟ ایزابل : آره...از نگاهاش به تو و رفتارش معلوم بود خب تو چی بهش گفتی؟ لونا : خب منم که خیلی وقت بود دوسش داشتم چند ماهی میشه از...دو...ا..ج کردیم ایزابل : واو واقعا خوشحال شدم از بقیه چه خبر؟
لونا : تو قطار هریو دیدم ولی یکم پیش رفت دفتر دامبلدور الانه که بیاد آها اونجاس ایزابل : برگشتم سمت جایی که لونا اشاره کرد آروم رفتم سمتش و زدم رو شونش سلام هری! هری : ایزابل! نمیدونی چقد دلم واست تنگ شده بود ایزابل : منم! بعد از مدت های لبخندی از ته دلم زدم از کنار هری رد شدم و آروم بین جمعیت شلوغ قدم بر میداشتم همه رسیده بودن ولی فکرم...فقط سراغ یکیو میگرفت یعنی ممکنه نیومده باشه؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
😍
❤❤
عالی بود
تنککک
خطی از وصیتنامه : سوروس در اثر انتظار برای داستان جانش را از دست داد . :)
عه خدانکنه😂💔لاوم امروز میزارم پارت آخره:)💚
عالی=)
تنک بیب:)♡
یا پارت بعد رو میذاری یا زودتر می ذاری کدوم رو انتخاب میکنی ؟ ( در هر صورت باید زودتر تر بنویسی ! )
اولیو انتخاب میکنم پارت بعد و میزارم😂💔 فردا حتما میزارم مرسی لاوممم:)💚
دقیقا
هوهوووپارتجدیددد..یووو
😂💚تنککک لاوممم:)
عالی بوددددددددد
مرسییییی کیوتممم:)💙
عالییییییی :)
ممنووونمم:)💚
پارت بعدیییییییییی
تنککک فردا:)💙
فرصت؟
:)♡♡