
دستش رو توی دستم فشردم و با لحن آرومی زیر گوشش زمزمه کردم : ببخشید عروسک! منو ببخش که باعث شکونده شدن قلبت شدم . دلیل اینجا بودن تو منم رزی..! معذرت میخوام عروسک من :›(ناظر بخداااا هر دو دخترن فکرای چیز میز نکنی هاااا فقط دوستن دوست!) «پرش زمانی بعد ۱ هفته» «ویو آیو» رزی مرخص شده بود و میتونست به خوبی راه بره ... از اینکه مرخص شده بود و منو بخواطر رفتارم بخشیده بود ، خوشحال بودم:) فردا شنبه بود و ما باید با هم میرفتیم دانشگاه و جوری با هم رفتار میکردیم که دخترا دهنشون چهار متر بیفته پایین 😂😎. «پرش زمانی فردا»
«ویو رزی» با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم و پس از انجام دادن کارهای مربوطه با آیو به دانشگاه رفتیم؛ وقتی رسیدیم. آیو دستم رو به شکلی که انگشتاش بین انگشتام قرار بگیره، گرفت و بهم نزدیکتر شد و با لبخند رفتیم کلاس نشستیم. کم مونده بود چشاشون از حدقه بیاد بیرون😂😎🤝. بدبختا... . بعد از مدرسه به بازار رفتیم تو بازار یه پیر مرد بهم گفت تو اتفاقات رو پیشبینی میکنی . بیخیالش شدم و به راهم ادامه دادم .... ″دو سال بعد″
«ویو آیو» قرار بود برای تفریح همراه با رزی به جنگل برویم و برای مدتی اونجا بمونیم . چمدانم رو با وسایل مورد نیازم پر کردم و به سمت آشپزخانه رفتم؛ قهوه درست کردم و به اتاق رزی رفتم . قهوه رو دادم دستش و به راه افتادیم . تقریبا رسیده بودیم . جنگلی سرسبز بود . کلبهٔ ( کلبه ی ) خیلی قشنگ و دلنشینی اونجا وجود داشت. انگار همون کلبه ای بود که قرار شد بریم . گوشیم رو در آوردم و به لوکیشن یک نگاه انداختم و دیدم دقیقا همون جا بود پس جای نگرانی نداشت. به داخل رفتیم؛ تمیز بود. برق و گاز داشت. همچنین وسایلی از جمله گاز ، یخچال ، کابینت ، بخاری(شوفاژ) و ... در کلبه موجود بودند. اکثر چیزهای موجود در این کلبه از چوب ساخته شده بودند . در کل میشه گفت خانه ی رؤیایی من بود . رو به رزی گفتم چطوره؟! از این کلبه خوشت میاد؟؟ در جواب گفت آره عالیه . خوشحالم از اینکه تمیزه و نیاز به تمیزکاری نداره .(✯ᴗ✯). ″مشخصات کلبه″ { کلبه دارای: ۱ اتاق خواب _ آشپزخانه _ حمام و دستشویی مشترک یعنی دو در تو یه در وجود داره؛ به عبارت دیگر : یه در داخل کلبه وجود داره که وقتی واردش بشید میبینید دو در وجود داره یکی حموم و دیگری سرویس بهداشتی (دستشویی) بود. و همچنین اتاق پذیرایی کوچکی هم داشت . به سمت اتاق خواب رفتیم و وسایل رو توی کمد چیدیم . سپس به باغ ( یا همون گلخانه){ نمیدونم بهش چی میگن ولی همون گلخانه یا باغ درنظر بگیرید} نزدیک به کلبه رفتیم و مواد خوراکی مانند گوجه و ... رو آوردیم تا باهاشون غذا درست کنیم . بعد از درست کردن غذا میز رو چیدم و رزی رو صدا کردم . اومد و غذا خوردیم ( علامت رزی _ علامت آیو+) +رزی بنظرت بعد از ظهر به داخل جنگل بریم گم نمیشیم؟ _چرا گم میشیم خب جنگل بزرگه دیگه + اوهوم خودمم میدونم. هاا راستی میگم بنظرت چه کسی این باغ رو مدیریت میکنه؟ ما که رفتیم مواد مورد نیاز رو برا غذا بیاریم شخصاً کسی رو ندیدم . _خب؟ چه مشکلی داره؟ + هیچ مشکلی نداره اما آخه باید یه باغبانی چیزی باشه _ احتمالاً اون ساعت باغبان به داخل جنگل رفته + اوهوم شاید ...
خب دیگه .. تموم شـد ، حمایت کنین ، برای پارت بعد ۳ لایک و ۲ کامنت ، تنکیوووووووو
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدددد 💔😀
باشع ولی شرطا
وات